۳۱ فروردین ۱۴۰۳ - 2024 19 Apr
#
#
اخبار اقتصادی بورس

رؤیاهای اقتصادی «قالیباف»

رؤیاهای  اقتصادی «قالیباف»
کد: 23753   تاریخ انتشار :۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۰۶:۵۱

به گزارش TSEpress  به نقل از  روزنامه شرق   یک ضرب‌المثل آمریکایی می‌گوید، در هنگام تبلیغات باید شعر گفت و پس از تبلیغات باید نثر گفت. بنابراین بخشی از آنچه کاندیداها مطرح می‌کنند، خیالات و اوهام است. بنابراین سردادن شعارهای خیالی در این روزها اتفاق عجیبی نیست. محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، هم از این قاعده مستثنا نیست. او که با شعارهای اقتصادی رسما کاندیداتوری خود را اعلام کرد، وعده‌های عجیبی می‌دهد. قالیباف می‌گوید: «اگر نمی‌توانستم درآمد کشور را ۲.۵ برابر کنم اصلا کاندیدا نمی‌شدم». حال آنکه آنچه او بیان می‌کند از دید کارشناسان هرچند امکان تحقق دارد، اما هزینه و بار سنگینی برای کشور به‌همراه خواهد داشت. او می‌گوید: «سال ٨۴ بودجه و درآمد شهرداری تهران کمتر از دو هزار میلیارد تومان بود. امروز بعد از گذشت ١٢ سال، درآمد شهرداری تهران بیش از ٢٠ هزار میلیارد تومان است؛ یعنی بیش از ١٠ برابر سال ٨۴ . درآمد شهرداری تهران در حالی افزایش پیدا کرده است که ما نه چاه نفت داشته‌ایم و نه هیچ نوع کمک دولتی». حال آنکه سخن او ناظر بر آن است که در این سال‌ها شهردار تهران مکررا به شهرفروشی و تراکم‌فروشی مشغول بود و مسلم است که بدون درنظرگرفتن عوارض و آسیب‌های این اقدامات، کسب چنین درآمدی دور از ذهن نیست. کارشناسان هشدار می‌دهند در صورت انتخاب او به‌عنوان رئیس‌جمهور، با این رویکرد بعید نیست اگر خام‌فروشی گسترش یابد که این امر هزینه بالایی برای کشور به دنبال خواهد داشت. دیگر وعده او، پرداخت ٢٠٠هزار تومان یارانه نقدی است. وعده‌ای که با توجه به منابع موجود کشور، به‌هیچ‌عنوان در کوتاه‌مدت امکان تحقق ندارد. البته این تمام اظهارنظرهای او نیست. به‌هرحال تخریب دولت هم برای بزرگ‌جلوه‌دادن آنچه او وعده می‌دهد، در دستور کارش قرار گرفته. او در گفت‌وگویی تفصیلی با تسنیم، یکی از رسانه‌های منتقد دولت، گفته: «اگر قرار است وضع اقتصادی و معیشتی مردم بهبود پیدا کند، صددرصد باید این دولت تغییر کند... این دولت در چهار سال گذشته نشان داده است که نه علاقه‌ای به کارکردن دارد و نه توان و اراده‌ای برای کارکردن...». قالیباف برنامه‌های خود را منطبق با شرایط امروز اقتصاد می‌داند. به همین دلیل می‌گوید: «وقتی از انقلاب اقتصادی صحبت می‌کنیم، یعنی مشکلات امروز اقتصادی را در حدی می‌بینیم که با مدیریت‌های بسته و خسته کنونی قابل حل نیست» و همین‌جاست که سخنانی را به میان می‌آورد که نمایانگر تزریق پول به اقتصادی است که خود درگیر هیولای نقدینگی است و هرآن این نقدینگی می‌تواند اقتصاد کشور را ببلعد. او می‌گوید: «در همه‌جای دنیا، وقتی کشوری گرفتار رکود اقتصادی باشد، آن‌هم رکود خطرناکی مثل وضعیت امروز ما، یکی از مهم‌ترین کارهای دولت‌ها این است که قدرت خرید مردم را افزایش دهند. به‌جای آنکه رئیس‌جمهور از پشت میز اتاقش تصمیم بگیرد که یارانه‌ها را به کدام واحد تولیدی بدهد، آن پول را به خود مردم می‌دهد تا از طریق افزایش تقاضا، تحریک اقتصادی ایجاد شود». اینجاست که دوباره به نقد دولت یازدهم رجوع می‌کند. وقتی خبرنگار از او می‌پرسد: «برخی معتقدند هر نوع تلاشی برای خروج از رکود، باعث گرانی خواهد شد. چگونه می‌خواهید هم کشور را از رکود خارج کنید و هم جلو تورم را بگیرید؟» می‌‌گوید: «این جمله شما هم از آن حرف‌هایی است که پشتوانه علمی ندارد. دولت‌های ما چون نمی‌توانند دوتا کار را با هم انجام دهند و همیشه یک جای کارشان می‌لنگد، چنین نظریه‌هایی را اختراع می‌کنند تا ضعف‌های مدیریتی‌شان را توجیه کنند». در بررسی اظهارنظرهای اقتصادی او، با هادی حق‌شناس، اقتصاددان و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس‌ هفتم و ابراهیم نکو، نایب‌رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس نهم، به گفت‌وگو نشستیم. -------------------------------- عملکرد قالیباف در شهرداری، ناقض شعارهایش ابراهیم نکو، نایب‌رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس نهم ‌آقای قالیباف، به‌عنوان یکی از چهره‌های شاخص میان کاندیداهای ریاست‌جمهوری گفت‌وگویی کرده‌اند و در آن از دوبرابرکردن درآمد کشور، ضعف مدیریتی برای نتوانستن مدیریت هم‌زمان تورم و رکود و موضوع سیب‌زمینی سخن گفته‌اند؛ به گمان شما این سخنان ریشه در علم اقتصاد دارند یا رگه‌هایی از پوپولیسم را می‌توان در آنها دید؟ ببینید؛ شعارهایی که زمان انتخابات‌ها داده می‌شود، معمولا بر دو پایه استوار است؛ یکی آنکه واقعیت‌های موجود در جامعه مطالعه می‌شود که چه واقعیت‌هایی بر آن جامعه حاکم است و دیگر آنکه براساس آن واقعیت‌ها مطالعه‌هایی انجام می‌شود که چگونه می‌توان، با ظرفیت‌های موجود از جمله منابع انسانی و طبیعی و انطباق با ظرفیت‌های موجود به یک نتیجه مطلوب رسید؛ اما اینکه آیا شعارها، براساس این دو موضوعی که اشاره شد، به واقعیت می‌پیوندد یا خیر، باید تردید کرد. چه حوادثی می‌تواند در آینده رخ دهد که شعار ایکس را از مسیر خودش خارج کند یا بر وفق مراد باشد و به نتیجه برسد؛ پس من گمان می‌کنم کاندیداها باید براساس این دو اصل به شعارهای خودشان بپردازند و برنامه‌های خودشان را اعلام کنند؛ اما متأسفانه آنچه در شعارهای برخی آقایان و به‌ویژه مخالفان دولت فعلی دیده می‌شود، با این اصل متناقض است. این میان، شعارهای آقای قالیباف به‌راستی دور از ذهن است. اولا شعارهای ایشان با عملکرد خودش در شهرداری نقض‌کننده این شعارهاست. اکنون عملکرد وی در حوزه خودش، نقدهای بسیاری دارد و در بسیاری موارد اصلا پذیرفتنی نیست. اگر فرد دیگری، با مدیریت نه‌ آنچنان توانمند، حتی با مدیریت متوسط در مسند شهرداری تهران قرار می‌گرفت، نه‌تنها می‌توانست تهران را متحول کند، بلکه می‌توانست برای شهرهای دیگر هم الگو باشد. بنابراین من گمان می‌کنم عملکرد هر مدیریتی می‌تواند نقض‌کننده یا ضامن شعارهایی باشد که می‌دهد. از سوی دیگر اگر بخواهیم به شعارهایی که داده شده توجه کنیم، باید گفت از ابتدای خلقت بشر هم دیده می‌شود که حتی پیامبران هم با چنین وعده‌هایی مردم را به این شکل به طریقت دعوت نمی‌کنند. آنچه وجود دارد و آنچه در آینده می‌تواند رخ دهد، براساس معیارهایی که پذیرفته شده است، پیش می‌رود؛ اما امروز شعارها، رفتارها و برنامه‌های آقای قالیباف نه‌تنها از قواعد اقتصادی به‌دور است، بلکه هیچ انطباق و توجیهی هم برای آن وجود ندارد. او این شعارها را به‌گونه‌ای مطرح می‌کند که گویا در یک جامعه بدون انسان‌ شعار می‌دهد که کوچک‌ترین انطباقی با واقعیت هم نخواهد داشت. به گمان من ضمن احترامی که برای آقای قالیباف قائلم اما ایشان می‌خواهند به هر قیمتی که شده صندلی ریاست‌جمهوری را به ‌دست بیاورند و در آن زمان در صورت موفقیت از ابتدا شروع کنند که موانعی وجود دارد که من امکان عملی‌شدن شعارها را ندارم و... . ‌شما عنوان کردید به عملکرد آقای قالیباف نقد دارید و کارنامه ایشان خودش گویای همه چیز است؛ پرسش این است که به‌طور کلی عملکرد آقای قالیباف چه بوده و چگونه ارزیابی می‌شود که شما تا این حد به آن نقد دارید؟ من تنها بر اساس آنچه انعکاس پیدا کرده و همه دیده‌ایم، اظهار نظر و عملکردشان را بررسی می‌کنم. حوادث کوچکی که هرازچندگاهی در تهران رخ می‌دهد، در حوزه مترو، در حوزه ساختمان‌های بلند و به‌تازگی پلاسکو، تراکم‌فروشی، ساخت‌وسازهای غیرمجاز، رانت‌های شکل گرفته که اعضای شورای شهر به نمونه‌هایی از آن اشاره کرده‌اند و مسائلی از این دست، همه و همه نشان می‌دهد مدیریتی که در حوزه‌ای کوچک لنگ است، در حوزه‌های بزرگ‌تر به‌قطع با شکست و بحران‌هایی مواجه می‌شود؛ ‌یعنی فردی که در حوزه شهرداری که بخشی کوچک از اداره کشور است، با این مشکلات مواجه باشد، در حوزه بزرگ کارآمدی‌اش در‌ همین‌ حد هم به‌شدت تنزل پیدا می‌کند. به هر حال من گمان می‌کنم اگر حتی سطحی به عملکرد شهرداری تهران نگریسته شود، موارد زیادی دستگیرمان می‌شود که اگر آقای قالیباف با فوریت نسبت به کناره‌گیری اقدام کند، برای خودش به‌صرفه‌تر خواهد بود. امروز اگر بنیان‌ها و ستون‌های زیربنایی شهر تهران، زیرساخت‌های ناکافی پایتخت و... با بحران‌های دیگری مشابه پلاسکو روبه‌رو شود، به‌حتم ضعف‌های بزرگ این مدیریت شهری نمایان‌تر خواهد شد. بنابراین با این مقدمه می‌توان نتیجه گرفت که اداره کشور به مراتب سخت‌تر، پیچیده‌تر و گسترده‌تر از یک حوزه شهری است؛ اما آنچه به شعار آقای قالیباف و ادعای دو برابرکردن درآمدهای کشور بازمی‌گردد، اقتصاددانان کشور را به خنده واداشته است. این ادعا آن‌قدر عجیب و غریب است که کارشناسان اقتصادی تا به‌حال شبیه آن را ندیده‌اند. پیش‌بینی این رقم برای هر فردی که اندکی اقتصاد را بشناسد، غیرقابل تصور است. به‌راستی این پرسش پیش می‌آید که نکند یک الگوی اقتصادی وحی‌گونه متولد شده و ما عقب مانده‌ایم !؟! این شعارها نه‌تنها علمی و مرسوم نیست بلکه به‌شکل کامل پوپولیستی و عوام‌فریبانه آن هم از نوع پررنگ است. ‌به هر حال شما عملکرد آقای قالیباف را این‌گونه ارزیابی می‌کنید و درباره شعارهای انتخاباتی هم به نکاتی اشاره کردید؛ می‌خواهم از شما بپرسم این سخنان آقای قالیباف تا چه اندازه شبیه سخنان و شعارهای پیشین آقای احمدی‌نژاد است؟ اینها از یک جنس‌اند یا رنگ و بوی متفاوتی دارند؟ اولا من به این نکته اشاره کنم که درآمد یک کشور تابعی از علل و عوامل است که نه‌تنها افقی که آقای قالیباف برای آن پیش‌بینی کرده است، امکان‌پذیر نیست، بلکه کار بسیار بسیار دشواری برای دهه‌ها و سال‌های متمادی است؛ ضمن اینکه با درنظرگرفتن افزایش هزینه‌های جاری و کاهش قدرت پولی یک کشور، این موضوع پیچیده‌تر هم می‌شود؛ اما به گمان من شباهت‌هایی بین سخنان آقای قالیباف و آقای احمدی‌نژاد وجود دارد؛ هرچند جنس شعارهای این‌ دو متفاوت است. البته نوع بیان این دو نفر بیشتر شبیه است. احتمالا آقای قالیباف به این نتیجه رسیده‌اند که آنچه آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان پرداخت یارانه نقدی به افراد مطرح کرد، توانسته با احساسات مردم و جامعه بازی کند، اما اکنون کهنه شده و رنگ باخته است؛ بنابراین همان سخن‌ها را با رنگ‌و‌لعاب دیگری مطرح می‌کند تا بتواند با اثر بیشتر نقش بازی کند. اما خوشبختانه به گمان من امروز جامعه با مطالعه بیشتری در این‌گونه حوزه‌ها عمل می‌کند؛ ایشان با شدت و حدت بیشتری درباره دو‌و‌نیم برابر‌کردن درآمد کشور، اشتغال‌زایی، رکود تورمی و... مسائلی را مطرح کرده است که بتواند نبض انتظارات مردم را در دست بگیرد؛ اما غافل از اینکه این شعارها به‌قدری پر‌حدت و شدت است که دروغ‌بودن آنها مشخص می‌شود و جامعه به‌آسانی پذیرای آن نخواهد شد. ‌پرسش دیگر این است که از نظر اقتصادی اصلا برای دوونیم ‌برابر‌کردن درآمد کشور به رشد چند‌‍‌درصدی GDP نیاز است؟ می‌خواهم از شما بپرسم این از نظر اقتصادی امکان‌پذیر است یا خیر؟ آیا می‌توان به‌آسانی ادعا کرد بدون درآمد نفت، درآمد کشور دو‌‌‌و‌نیم برابر می‌شود؟ به گمان من این رخداد، کاملا غیر ممکن است. اگر رخ‌ دهد، پس ایران باید در صدر اقتصادهای جهان قرار بگیرد و بتواند از هر جهت به پیشرفت‌های چشمگیر و برق‌آسا برسد؛ اما منابع درآمدی ایران روشن است... ... و در دو بخش مهم هنوز لنگان‌لنگان پیش می‌رویم و امکان وقوع رخدادهای بسیاری قابل پیش‌بینی است؛ یکی از اینها درآمدهای نفتی است. آیا درآمدهای نفتی ایران با همین روال می‌تواند ادامه پیدا کند و از سوی دیگر آیا سیاست اقتصاد ایران، وابستگی مادام‌العمر به نفت است؟ مقام معظم رهبری در‌این‌باره اظهار کرده‌اند باید به سمتی حرکت کنیم که در چاه‌های نفتی را به ‌عنوان یک منبع درآمدی ببندیم؛ یعنی به مرور زمان از میزان وابستگی به درآمدهای نفتی بکاهیم. اما بخش دیگری به درآمدهای مالیاتی بازمی‌گردد، با توجه به واقعیت‌های اقتصادی کشور، به‌ویژه در حوزه تولید که در دولت‌های نهم و دهم به بار آوردند، امکان افزایش درآمدهای مالیاتی وجود دارد یا خیر؟ اولا در بخش نفت، عواملی وجود دارد که براساس آن می‌توان پیش‌بینی کرد که ما نمی‌توانیم تا این اندازه به درآمدهای نفتی وابسته باشیم. فعل و انفعالات بین‌المللی و سیاست‌های اقتصادی ایجاب می‌کند که ما از میزان درآمدهای نفتی بکاهیم و به سوی دیگری حرکت کنیم؛ با توجه به آنچه بر کشور گذشته است، امکان آنکه حتی در سه دوره آینده ریاست‌جمهوری بتوانیم به درآمدهای قابل توجه مالیاتی دست یابیم که بتوان بر آنها اتکا کرد، غیر‌ممکن به نظر می‌رسد؛ یعنی ما هنوز تاوان بی‌تدبیری‌های دولت نهم و دهم را می‌پردازیم. به نظر می‌رسد آقای قالیباف این شعارها را تنها برای رأی‌آوردن سر می‌دهد. -------------------------------------- شعارهایی از جنس اوهام هادی حق‌شناس، اقتصاددان و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس‌ هفتم ‌ وعده و شعار در کلام شهردار تهران، زیاد دیده می‌شود؛ وعده‌هایی که کمی دور از ذهن به نظر می‌رسد. چقدر این حرف‌ها پوپولیستی است و چقدر ریشه در علم اقتصاد دارد؟  به‌لحاظ اینکه در ادبیات اقتصادی اظهار نظرهای مختلفی داریم و در کشورهای مختلف هم تجربه شده، این‌ صحبت‌ها را می‌توان با مدل‌های مختلف تطبیق داد. آنچه مسلم است، چند فرض در اقتصاد وجود دارد؛ فرض نخست آن است که اگر کشوری، درآمد سرانه ٧٠ هزار دلار را تجربه کرده، به این مفهوم است که دیگر کشورها هم می‌توانند چنین درآمد سرانه‌ای را تجربه کنند. اینکه آقای قالیباف گفته در چهار سال درآمد اقتصادی کشور می‌تواند ٢,۵ برابر شود یا پنج ‌میلیون اشتغال ایجاد شود، پاسخ آن است که بله این امکان‌پذیر است؛ اما باید به سوابق، امکانات و گذشته تاریخ اقتصادی کشور و منطقه نگاه کرد. کشور قطر چند سال گذشته رشد اقتصادی ٢٨ درصد را تجربه کرد. در اقتصاد ایران هم پس از پایان جنگ در سال ۶٩، رشد اقتصادی دو رقمی داشتیم، زیرا بخشی از ظرفیت کشور که در جنگ تخریب شده بود، مجددا وارد گردونه تولید شد. این مثال‌ها گواه بر آن است که می‌توانیم به برخی اهداف دست پیدا کنیم. براساس محاسبات اگر قرار است درآمد کشور ٢.۵ برابر شود، به این مفهوم است که رشد اقتصادی باید ٢۶ درصد شود. چنین رشدی در اقتصاد کشور حداقل در ۴٠ سال گذشته بی‌سابقه بوده،  در بررسی اقتصاد دوران پس از جنگ، میانگین رشد اقتصادی کشور زیر سه درصد و رشد اقتصادی بلندمدت چهار درصد بوده است. این میانگین رشد اقتصادی بلندمدت در دولت‌های مختلف و با حضور جریان‌های سیاسی محافظه‌کار، اصولگرا، اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا تجربه شده، حتی دولت قبل از انقلاب هم که با تفکر دیگری روی کار بوده، رشد اقتصادی بالای ٢٠ درصد را به خود ندیده است. اینکه گفته شود رشد اقتصادی کشور در چهار سال دو برابر شود، مفهوم ساده‌اش این است که میانگین رشد اقتصادی بلندمدت کشور که حدود چهار درصد است، بیش از شش برابر شود. امکان تحقق چنین وعده‌ای با توجه به تجربه گذشته با اما و اگرها و علامت‌ سؤال‌های بسیار جدی مواجه است و با امکانات موجود، بعید به نظر می‌رسد. ‌ ایران کشوری نفت‌خیز بوده و درآمد دولت‌ها به نفت گره خورده است. آیا به این راحتی می‌توان ادعا کرد که درآمد کشور را می‌توان ٢,۵ برابر کرد؟  منابع کشور مشخص است، رشد اقتصادی کشور باید متناسب با درآمدهای کشور باشد، وقتی درآمد مالیاتی، درآمد نفت و سایر درآمدهای دولت و همچنین میزان سرمایه‌گذاری خارجی در ابعاد مختلف مشخص است، طبیعی است این ارقام نمی‌تواند کشور را به رشد اقتصادی ٢٠ درصدی یا بالاتر برساند؛ اما اینکه این اتفاق به‌لحاظ تئوری و نه تجربی ممکن باشد، قطعا آنچه بیان می‌شود، براساس داده‌های موجودِ اقتصاد ایران در ۴٠ سال گذشته است و براساس امکانات موجود و منشأ درآمدهای متعدد است که سرجمع، بیانگر این است که افزایش ٢,۵ برابری درآمد اقتصاد در چهار سال، امکان‌پذیر نیست. ‌ عملکرد اقتصادی آقای قالیباف را چطور ارزیابی می‌کنید؟  شهرداری تهران در امور عمرانی، فرهنگی و فضای سبز خوب عمل کرده است؛ اما سؤال این است که این دستاوردها به چه قیمتی حاصل شده؟ هر خدمتی، قیمتی دارد؛ این خدمت‌ها به چه قیمتی انجام شده است؟ یکی از این قیمت‌ها، بلندمرتبه‌سازی است. یک زمان تعداد برج‌ها در تهران شاید به صد برج هم نمی‌رسید؛ اما امروز تعداد برج‌ها در تهران به ‌هزار برج رسیده است. باید دید شهروندان بین برج‌سازی در کنار آلودگی هوا، ترافیک و... به‌همراه امکانات رفاهی در شهر تهران در یک سو و توقف برج‌سازی و آسیب‌های آن و امکانات رفاهی کمتر، اما با تدبیرهای دیگر برای گسترش فرهنگ و فضای سبز، کدام را انتخاب می‌کنند؟ شعارهای انتخاباتی، شعار است و تا تحقق آنها چهار سال زمان نیاز است. در دولت‌های نهم و دهم، شعارهای مختلفی درباره عدالت اجتماعی داده شد؛ اما دوره هشت‌‌ساله احمدی‌نژاد، عدالت اجتماعی را به‌همراه آورد؟ ‌ شیوه اجرای آنچه آقای قالیباف مطرح می‌کند، چگونه باید باشد تا وعده‌های او محقق شود؟ آیا شیوه‌هایی مانند شهرفروشی، تراکم‌فروشی و سنگ‌فرش‌فروشی که موجب افزایش درآمدهای شهرداری تهران در سال‌های اخیر بود، در ریاست‌جمهوری احتمالی او تکرار خواهد شد؟ مسئله این است که اعمال هر سیاستی، امکان‌پذیر است، اما این مهم است که چه هزینه‌ای برای آن صرف خواهد شد؟‌ ممکن است رئیس‌جمهوری روی کار بیاید که معادن کشور، بنادر یا استفاده از فرودگاه‌های بین‌المللی و... را به حراج بگذارد تا منابع مورد نیاز را فراهم کند. برای دست‌یافتن به هر واحد رشد اقتصادی، باید هزینه پرداخت کرد، اما باید توجه داشت درآمد باید متناسب با هزینه باشد. به‌عنوان نمونه، در دولت‌های نهم و دهم هزینه مصروف برای هر واحد رشد اقتصادی، چهار برابر دولت اصلاحات بود. آیا قرار است چنین اتفاقی تکرار شود؟ در دولت روحانی که میانگین رشد اقتصادی سه درصد بوده، اگر برای هر واحد رشد، یک دلار هزینه شده، ممکن است دولت بعدی برای رشد بیشتر، پنج دلار پرداخت کند اما رشد اقتصادی را بالا ببرد. اما باید دید کدام رویکرد، نفع مردم را در پی خواهد داشت. ‌ آیا از طریق این اظهارنظرها می‌توان به چارچوب فکری قالیباف در حوزه اقتصاد و برنامه‌های او پی برد؟ با توجه به سابقه شهرداری آقای قالیباف، به نظر می‌رسد نوعی استفاده از منابع کشور مدنظر او باشد. در شهرداری تهران بارها شاهد بودیم یک زمین مرغوب به مجتمع تجاری تبدیل شد. در اقتصاد ملی، ممکن است یک معدن یا یک مخزن نفتی و گازی و... برای افزایش درآمد دولت، واگذار شود. اما آیا این نوع واگذاری‌ها عقلایی است؟ آیا نمی‌شود با هزینه کمتر به رشد مستمر و بادوام‌تر دست یافت؟ قاعده بلندمدت «اوکان» در علم اقتصاد می‌گوید به ازای هر ٢,۵ درصد رشد اقتصادی، نرخ بی‌کاری یک درصد کم می‌شود. با توجه به اینکه در حال حاضر میانگین رشد اقتصادی چهار درصد است، برای دست‌یافتن به نرخ بی‌کاری یک‌رقمی، نیاز نیست رشد اقتصادی ٢٠ درصد داشته باشیم، کافی است رشد اقتصادی ٩ درصد داشته باشیم. بنابراین پایبندی به برنامه‌های توسعه که رشد اقتصادی هشت‌درصدی را دنبال می‌کند، می‌تواند مشکل بی‌کاری مردم را در چهار سال حل کند.  ‌ واگذاری سرمایه‌ها برای افزایش درآمد دولت و به اسم توسعه زیرساخت‌ها، قانونی است؟  کشور به‌لحاظ منابع ثروتمند است. درست است ایران به‌لحاظ جمعیتی، یک درصد جمعیت جهان را در اختیار دارد، اما مجموع منابع ایران تقریبا بین هفت تا هشت برابر ظرفیت جمعیتی کشور است. تا امروز، دولتمردان در یک روال منطقی، از این منابع استفاده کرده‌اند، زیرا براساس برنامه‌های توسعه و همین‌طور اقتصاد مقاومتی، تأکید شده نباید خام‌فروشی کرد. ممکن است یک رئیس‌جمهوری روی کار بیاید که معتقد باشد برای توسعه سریع‌تر زیرساخت‌ها، به ناچار باید بخشی از منابع زیرزمینی کشور را بیش از روال قبلی به فروش برساند. این اقدام از اختیارات رئیس‌جمهور است. برنامه‌های توسعه و استراتژی کشور صرفا یک توصیه است و ضمانت اجرائی ندارد. بنابراین دولت‌ها در فروش منابع، محدودیت قانونی ندارند. ‌ قالیباف در اظهارنظرهای خود به افزایش یارانه به ٢٠٠هزار تومان هم اشاره کرده است. در شرایطی که دولت برای پرداخت همین ۴۵هزار تومان هم با کسری شدید مواجه است، چنین امری میسر خواهد بود؟ یقینا افزایش رقم یارانه به ٢٠٠هزار تومان در سه سال ٩۶ تا ٩٨، قابل تحقق نیست، زیرا افزایش یارانه به این میزان، بدین معنی است که یارانه ۴٠هزار‌میلیارد تومانی به ٢٠٠هزار‌میلیارد تومان برسد. امروز فروش نفت کشور به همراه درآمدهای مالیاتی رقمی در حدود همین عدد است. اگر قرار است نفت بفروشیم و مالیات بگیریم و فقط یارانه نقدی پرداخت کنیم، پس عمران و آبادانی کشور چه می‌شود؟ با فرض توقف عمران کشور، هزینه‌های جاری کشور که سالی حدود ٢٠٠هزار‌میلیارد تومان است، چه می‌شود‌؟ پرداخت این یارانه به این معنی است که دو‌میلیون نفر به تعداد کارمندان دولت اضافه کنید، با این تفاوت که خدماتی هم دریافت نخواهید کرد. بنابراین طرح چنین وعده‌هایی حداقل در سال‌های اولیه دولت دوازدهم، دور از دسترس خواهد بود. ‌ این حرف‌ها چقدر شبیه حرف‌های احمدی‌نژاد است؟ یک ضرب‌المثل آمریکایی می‌گوید در هنگام تبلیغات باید شعر گفت و پس از تبلیغات نثر. بنابراین بخشی از آنچه کاندیداها مطرح می‌کنند، خیالات و اوهام است و پس از انتخاب‌شدن، آنچه عمل می‌کنند نثر است و منطبق با واقعیت.

انتخابات   ریاست جمهوری   قالیباف   

نظرات(0)

شما هم میتوانید اولین نظر خود را ثبت نمایید.


Notice: Undefined variable: user_ID in /home/tsepress/public_html/wp-content/themes/tsepress-theme/comments.php on line 70