به گزارش TSEpress به نقل از هفتهنامه بورس «بهرهوری حلقه مفقوده اقتصاد ایران» عبارتی که مدتهاست از سوی مسئولان و اقتصاددانان کشور مطرح میشود اما آنطور که از شواهد پیداست هنوز به باور عمومی و اصلی آنها تبدیل نشده است.
بهرهوری از اینجا حاصل میشود که به ازای هر ریال سرمایهگذاری چه میزان ارزشافزوده در کشور تولید میشود. در ۴۵ سال گذشته علیرغم افزایش حجم فعالیتها و از طرفی بالا رفتن میزان تولید و درعینحال چند برابر شدن نیروی فعال به کار، طبق اطلاعات موجود، میزان بهرهوری کشور تغییر محسوسی نکرده است. دلیل این امر هم برمیگردد به این مسئله که میزان ارزشافزودهای که از این فعالیتها حاصل میشود، همچنان ثابت است.در مورد نوساناتی هم که در این رابطه در این سالها روی داده باید گفت به موجب وابستگی درآمدهای کشور به منابع حاصل از فروش ثروتهای کشور، با افزایش بهای نفت خط نمودار رشد اقتصادی صعودی شده و با کاهش بهای این ماده در دنیا، خط نمودار مسیر نزولی را طی کرده است. از بین کشورهایی که مانند ایران از موهبت منابع طبیعی برخوردار هستند و امروز از آنها به عنوان کشورهای توسعهیافته یاد میشود، میتوان نروژ را مثال زد. این کشور با گذشت زمان پی برد برای رسیدن به توسعه پایدار اقتصادی باید از ورود ارزهای حاصل از فروش این منابع به داخل اقتصاد جلوگیری کند، برای همین، سیاست راهاندازی صندوقی مانند آنچه در ایران با عنوان صندوق توسعه ملی شناخته میشود را اتخاذ کرد. با مرور زمان به این نکته پی برد که حتی سرمایهگذاری در پروژههای عمرانی و زیرساختی با این منابع، تحقق توسعه پایدار اقتصادی را مختل میکند، بدین ترتیب تصمیم گرفت این منابع را تنها برای اجرای پروژههایی در خارج از کشور صرف و سود حاصل از آن را به کشور منتقل کند.
فرشید شکر خدایی، دبیر جشنواره ملی بهرهوری از وجود این درد کهنه در کشور انتقاد میکند و بر این باور است که اقتصاد ایران برابر با میزان منابعی که به آن تزریق میشود، ارزشافزوده تولید نمیکند و همین نکته، کلید اصلی توسعهنیافتگی آن است.
وی تأکید دارد از زمانی که ارزهای حاصل از فروش نفت وارد اقتصاد ایران شد، رفتار دولت تغییر کرد و همه برنامهها معطوف به چگونه خرج کردن این منابع مالی شد. در حال حاضر ارزشافزوده کل صنعت، معدن و کشاورزی کشور از یارانه انرژی یا کمتر و یا برابر با آن است. در این شرایط، رشد بهرهوری بیش از هر چیز دیگری تأکید میشود.
سالهاست که در رسانهها و از زبان مسئولان کشوری ترکیب «درآمدهای حاصل از فروش نفت» را شنیدهایم. فروش نفت و فرآوردههای حاصل از آن هیچگاه نمیتواند به عنوان درآمد تلقی شود؛ هیچکس منابع حاصل از فروش محل سکونت خود را درآمد در نظر نمیگیرد. مواردی مانند مسکن جز سرمایه و ثروت افراد محسوب میشود. نفت و فرآوردههای حاصل از آن نیز ثروت این مرزوبوم است که نباید با فروش آن کشور را اداره کرد.آنچه اقتصاد کشور را پایدار میکند توسعه بر پایه تولید ارزشافزوده واقعی است. برای تولید ارزشافزوده رویکردهای زیادی وجود دارد از جمله بازاریابی، برندینگ، توسعه عمودی و افقی شرکتها، مدیریت دانش، خلاقیت و نوآوری.
جایگاه و نقش حساس بخش خصوصی در مورد رشد بهرهوری را نباید دست کم گرفت. ایجاد ارزشافزوده و رشد بهرهوری کاری است که از عهده دولتها برنمیآید و این بخش خصوصی است که باید در این مورد فعال شود.
شکرخدایی در رابطه با متورم شدن دولتهای ایران با وجود تأکید آنها بر کوچکسازی، خاطرنشان میکند که هرچه بگوییم «دولت باید» تنها راه بزرگ شدن دولتها را فراهم میکنیم. در طول همه این سالها چون دولت تمام منابع نفتی را در اختیار خود داشته بنابراین مردم هم پذیرفتهاند که مسئولیت همه سازندگیها، تغییر شرایط و رسیدن به توسعه برعهده دولت است؛ باوری که به شدت اثر بدی بر اقتصاد کشور داشته و دولت را روز به روز بزرگتر کرده است.توسعهیافتگی باید توسط بخش خصوصی دنبال شود. دراینبین دولتها تنها وظیفه آماده سازی زیرساختها و قوانین را برعهده دارند. در همه این سالها بهرهوری حلقه مفقوده اقتصاد ایران بوده و همچنان این روند ادامه دارد.