نخستین احساسی که در مشاهده محصول دسترنج هزاران مهندس و کارگر، در بدترین شرایط آب و هوایی در عسلویه به یک ناظر بیرونی دست میدهد، زشتی اراده کسانی است که طرحهای این منطقه را در دو دهه اخیر به مقدسترین بهانهها، به سوی بدترین فرجام سوق دادند.
به گزارش TSEpress و به نقل ازصدای اقتصاد در تمام 20 سال گذشته و در حالی که دولت اصلاحات و دولت فعلی عمده تلاش کشور را معطوف به بهرهبردای حداکثری از پارس جنوبی کرده بودند، گویی یک جریان سازمان یافته ارادهای داشت مبنی بر این که بهره برداری از منابع گازی و به سرانجام رسیدن طرحهای آن تا حد ممکن به تاخیر بیفتد به طوری که پس از 20 سال تلاش، به گفته مقامات وزارت نفت، مجموع برداشت گاز طرف قطری در پارس جنوبی دو برابر ایران بوده است. این نشان میدهد که چقدر در این بخش عقب ماندهایم و چقدر کار انجام نشده در پیش داریم. همچنین مشخص میشود، اراده زشتی که به بهانه حفظ ارزشها سعی کردند جلوی پیشرفت این پروژهها را طی دو دهه اخیر بگیرند چه زیانی به کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران وارد کرده است.
احساس دومی که از این دسترنج به دست می آید این است که ایران پس از حدود دو دهه موفق شده میزان تولید سالانه گاز از منطقعه پارس جنوبی را به420 میلیون متر مکعب در روز برساند. اگر تولید 290 میلیون متر مکعبی از سایر مناطق را به آن اضافه کنیم و همچنین میلیونها تن میعانات گازی و محصولات پتروشیمی ایران را در نظر بگیریم. مجموعا روزانه معادل 720 میلیون متر مکعب گاز تولید می کنیم. این عدد با صادرات تقریبی روزانه 500 میلیون متر مکعب گاز روسیه به اروپای غربی قابل مقایسه است در حالی که روسیه توانسته در دو دهه اخیر با صدور این 500 میلیون متر مکعب گاز، همه اروپای غربی را تقریبا به گروگان بگیرد. این کشور با کمک این میزان صادرات گاز توانسته مقاصد ژئوپلتیک خود را در اروپا به پیش ببرد. نمونه بارز به هدف رسیدن این موضوع را در ماجرای اخیر اوکراین مشاهده کردیم. در طرف دیگر ایران با تولید روزانه معادل 720 میلیون متر مکعب گاز تا الان امکان صادرات منظم و قابل اتکای حتی 5 درصد آن را به دست نیاورده است. در واقع این 720 میلیون متر مکعب تولید روزانه، در عمل جز تخریب محیط زیست، تشدید ناکارآمدی در اقتصاد، گسترش فساد و رانت خواری و همینطور افزایش نابرابری اجتماعی، محصول جدی دیگری نداشته است. این به معنای ضایع کردن میلیاردها دلار سرمایه گذاری است که طی نیم قرن اخیر در صنعت نفت کشور صورت گرفته است چراکه این میزان تولید نه به افزایش نفوذ ژئوپلتیک ایران حتی میان هماسایگانی نظیر ترکیه انجامیده و نه حتی رفاهی نسبی در داخل ایجاد کرده است. معنای این وضعیت این است که به هیچ وجه قادر نبودهایم، سیاستهای تولید انرژی را در نیمقرن اخیر با سیاستهای کلان اقتصادی چنان در هم آمیخته کنیم و با مدیریت کلان مطلوب آن را به سمتی پیش ببریم که هم تولید ثروت را در داخل محقق کنیم و هم نفوذ ژئوپلتیک خود را در منطقه و جهان افزایش دهیم. به جای اینکه عرضه انرژی اولیه آن هم در سطوح بالا به افزایش تولید ثروت و همینطور به نفوذ سیاسی در دنیا بیانجامد، به دلیل سوء مدیریت کلان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، همه رنجها و سرمایهگذاریها که طی دو دهه اخیر در پارس جنوبی و طی نیم قرن اخیر در بخش نفت صورت گرفته، بیفایده و ابتر مانده است. اکنون اگر به محاسبه دقیق بپردازیم درمییابیم که به قیمت امروز ارزش روزانه انرژی اولیه تزریق شده به اقتصاد شامل انواع انرژی و همچنین درآمدهای ارزی حاصل از صادرات آن به 300 تا 400 میلیون دلار میرسد اما نتوانستهایم از آن در جهت تولید ثروت مطلوب استفاده کنیم.
در چنین شرایطی از دولت آقای روحانی انتظار میرود که به طور فوری به ساماندهی این چرخه بپردازد. باید بتوانیم به طور فوری در سیاست توزیع درآمد و ثروت و همچنین نظام اقتصادی آنچنان تغییرات بنیادینی پدید بیاوریم که نتیجه فوری آن افزایش کارآمدی با اولویت تولید ثروت به جای توزیع ثروت و مبارزه با فساد و رانتخواری باشد.
این رویه جز با رسیدن به اقتصاد آزاد و رعایت قواعد آن ممکن نیست. در غیر این صورت هر میزان تولید انرژی اولیه (شامل پارس جنوبی که دولت آقای روحانی طی دو سال اخیر 150 تا 200 میلیون متر مکعب به تولید گاز آن اضافه کرده است) افزایش یابد و به اقتصاد ایران تزریق شود، عملا یک سرمایهگذاری ناقص خواهد بود.
مسئله سوم که از قرنها پیش جزو بدیهیترین اصول اقتصادی بوده و هنوز در بخش نفت ایران موضوعی شناخته شده محسوب نمیشود، این است که اگر به صنعت نفت سرمایه مناسب برای جبران استهلاک، جبران هزینههای بهرهبرداری، بازسازی و توسعه آن ندهیم، مانند این میماند که مرغِ تخمطلای اقتصاد ایران را سر بِبُریم. این اتفاق به خصوص در یک دهه گذشته رخ داده و سرمایه گذاری در بخش نفت به عنوان بخشی که تولید ثروت را انجام میدهد بسیار کمتر از میزان نیاز بوده است. بنابراین وظیفه فوری دولت آقای روحانی این است که منابع مورد نیاز این صنعت را به آن تزریق کند. این یک اصل بدیهی در اقتصاد است که متاسفانه هنوز از رعایت آن در اقتصاد ایران بازماندهایم. در بخش نفت، پتروشیمی، گاز، خطوط انتقال، پروژه های تزریق و به طور کلی تمامی بخشهای این صنعت بزرگ، سالانه به حدود 25 تا 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد اما آمارها نشان می دهد که در طول 4 سال اول برنامه پنجم مجموع سرمایه گذاری در صنعت نفت حدود 60 میلیارد دلار بوده است. یعنی بطور میانگین سالانه 15 میلیارد دلار که این موضوع مسائل و مشکلات مهمی را برای این بخش مهم در اقتصاد ایران رقم زده است.
در تاریخ آمده است که میرزا رضای کرمانی در بازجوییهای خود بخاطر قتل ناصرالدین شاه گفته است: «در اداره مملکت به گونهای باید عمل میشد که اگر از گاو شیر دوشیده میشود، بخشی از آن را هم به گوسالهاش بدهیم تا بزرگ شود و به کار آید نه اینکه به طور متصل شیر گاو را بدوشیم و وقتی تمام شد، گوشت تنش را بکلاشیم.»