کد: 21410 تاریخ انتشار :۱۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۶:۵۶
به گزارش TSEpress لیلی شهیر در این شماره هفته نامه بورس به سراغ سید مسعود حسینی، کارشناس ارشد معدن رفته تا به ارزیابی وضعیت بازار مواد معدنی در بورسکالا بپردازد.
"در حال حاضر محصولات معدنی مورد معامله در بورس بیشتر توسط بخش دولتی آورده شده و شاید بتوان گفت که بخش خصوصی نقش زیادی در این حوزه ندارد. کالاهایی مانند سنگ آهن، زغال سنگ، طلا، نقره، آلومینیوم و در مجموع بیشتر موادی که معدنی هستند یا از صنایع معدنی تولید میشوند را شرکتهای دولتی آوردهاند. شفافسازی و تسهیل در معاملات از نکات مثبت و مهمیاست که در معاملات محصولات در بورس ایجاد میشود، زیرا در غیر این صورت معاملات باید به صورت مزایده ای انجام شود که این موضوع زمان زیادی را برای انجام معامله هدر میدهد. بنابراین سیستم موجود در بورس به دلیل شفافیتی که دارد مورد ایراد سیستمهای بازرسی نیست، همچنین به دلیل تعداد بیشتر خریداران در این بازار و روند صحیح عرضه و تقاضا، محصولات با قیمت واقعیتری معامله میشوند."
این پاسخ سید مسعود حسینی، کارشناس ارشد معدن به نخستین پرسش هفته نامه اطلاعات بورس در خصوص ارزیابی از فروش محصولات معدنی در بورسکالا است.
متن گفتوگو در ادامه میآید.
قیمتپایه در بورسکالا بر چه اساسی تعیین میشود؟
قیمت پایه، قیمتی است که برای یک کالا براساس قیمت جهانی و بازار داخلی تعیین میشود. نحوه قیمتگذاری برای محصولات و کالاهای مختلف متفاوت است، البته باید گفت پارامترهای زیادی بر روند قیمتگذاری و فروش کالا اثر دارد. برخی از این پارامترها شامل عرضه و تقاضا، قیمت جهانی، مصرف داخلی و قیمت تمام شده همان کالا در زمان واردات و ...است. برای مثال قیمت طلا در کشور توسط ایمپاسکو (شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران)، مس توسط شرکت ملی مس و آلومینیوم توسط مجتمع جاجرم یا بقیه واحدهای تولیدی شمش آلومینیوم، همچنین روی توسط شرکت توسعه معادن روی و... طبق فرمول قیمتگذاری که خودشان درنظر گرفتهاند، تعیین میشود که به طور قطع مبنای علمیپشت آن وجود دارد.
نهاد ناظر بر این قیمتگذاری کجاست؟
به طور اصولی این قیمتها با بورسکالا چک میشود و در تبادل نظری که بین بورس، کارگزار و تولیدکننده صورت میگیرد، قیمت نهایی میشود. در این میان کالاهایی وجود دارند که به صورت روزانه معامله نمیشوند؛ مانند زغال سنگ، کک، قطران و بنزول، قیر و... که قیمت روزانه ندارند. برای این محصولات قیمت بازارهای جهانی مانند سه یا شش ماه گذشته در نظر گرفته میشود و براساس نرخ دلار روز مبنایی در نظر گرفته میشود.
البته اصولا قیمتهای کنونی با قیمتهای جهانی متفاوت است و شاید بتوان گفت چندان رقابتی و صادراتی نیست، بلکه براساس نیازهای کشور به کالاهای مورد نظر خریداری میشود. زیرا خرید برخی محصولات از کشورهای دیگر و واردات آن ممکن است هزینه نهایی کالا را بعد از اضافه شدن هزینه حمل و نقل و... بیشتر از نرخهای جهانی آن کالا کند که در نتیجه آن هزینه بیشتری به شرکتها تحمیل میشود. این موضوع باعث میشود قیمت داخلی مقداری نسبت به قیمت جهانی بالاتر باشد.
بنابراین قیمتها فقط براساس قیمتهای جهانی و lme) ( نیست، بلکه عرضه و تقاضا و مذاکرات موجود در این رابطه هم در تعیین نرخ بسیار تاثیرگذار است. اگر قیمتها پایینتر از قیمت تمام شده کالای مورد نظر نباشد، قابلیت ورود به بورس و انجام معامله را دارد. بر این مبنا در حال حاضر شرکتهای دولتی یا شرکتهای سهامیعام بیشترین عرضهکنندگان کنونی در بورس هستند و شرکتهای خصوصی خیلی کمتر محصولات خود را در بورس عرضه میکنند.
به نظر شما وجود قیمتپایه به منزله نبود عرضه و تقاضای واقعی در بازار نیست؟
قیمتی که با فرمولی برمبنای نرخهای جهانی تعیین شود، به طور حتم قیمتی صحیح و علمیاست و بیشتر قیمتهایی که در حال حاضر وجود دارند هم بر همین اساس تعیین میشوند. کالاهایی مانند مس، روی، آلومینیوم، فولاد و طلا اصولا قیمت دارند، اما برخی محصولات هستند که قیمت آنها چندان مشخص نیست مانند «لجن مس» سرچشمه که زمانی معامله میشد؛ معامله و فروش آن به میزان طلای موجود در آن و عناصری دیگر از جمله نقره و ... که داخل لجن بود بستگی داشت.
ارزیابی شما از سرمایهگذاری در حوزه زغالسنگ به عنوان کالایی استراتژیک برای تولید فولاد چیست؟
به نظر من نیازهای کشور زیاد در برنامهریزی وزارتخانه دیده نشد و سرمایهگذاری درستی برای آن صورت نگرفت؛ در حال حاضر نیاز کشور بیش از تولید آن است. کل تولید کشور با بخش خصوصی حدود یک میلیون و پانصد هزار تن است. در صورتی که مصرف آن با توجه به ظرفیت کشور همین الان بیش از سه و نیم میلیون تن است.
مصرفکنندگان اصلی زغالسنگ چه کسانی هستند؟
ذوبآهن اصفهان بزرگترین مصرفکننده آن است و بیشترین حجم زغالسنگ را برای ککسازی خود استفاده میکند. هلدینگ خاورمیانه و شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران هم از مصرفکنندگان اصلی بعدی زغال سنگ کشور هستند. البته ظرفیتهای مصرف دیگری هم مانند ککسازی طبس در حال اضافه شدن به مصرفکنندگان آن است. این کارخانهها زغال را به کک تبدیل میکنند که بزرگترین مصرفکننده کک هم ذوب آهن اصفهان است.
معامله کک در بورس انجام میشود؟
در گذشته معاملات کک در بورس انرژی انجام میشد اما در حال حاضر به دلیل بیرقیبی در مصرف کک، این محصول به تنها خریدار آن یعنی همان ذوب آهن اصفهان، خارج از بورس معامله میشود. محصول زیر ۲۵ میلیمتر زغال سنگ در بورس معامله میشود زیرا این محصول خریداران متفاوت و بیشتری دارد و به دلیل امکان رقابت معاملات آن در بورس انرژی انجام میشود. بهطور مثال صنایع دفاع، صنایع فرو آلیاژ و بخشهای خصوصی و... از این خریداران هستند. البته محصول بالای ۲۵ میلیمتر هم در صورتیکه رقابتی باشد و خارج از ذوب آهن متقاضی داشته باشد امکان معامله آن در بورس وجود دارد ولی خریدار برای آن بسیار کم و موردی انجام میپذیرد و حجم زیادی را در بر نمیگیرد .
دیگر چالشهای پیش روی صنعت زغالسنگ چیست؟
تقریبا حدود سه و نیم میلیون تن ظرفیت مصرف برای زغالسنگ کنسانتره در کشور وجود دارد. اما در حال حاضر بیشتر مصرفکنندگان این محصول به دلیل کمبودهای موجود با ۵۰ درصد ظرفیت زغال سنگ مورد نیازشان مشغول به تولید هستند. با این شرایط و کمبودهای موجود، معاملات خارج از بورس و براساس عرضه و تقاضا انجام میشود.
باتوجه به اینکه زغالسنگ صنعتی زیانده است (هزینههای بسیار بالا، قیمت تمام شده بالا، سختی کار و.. از مشکلات آن است) اصولا قیمتگذاریها از طریق میانجیگری وزارتخانه انجام میشود تا قیمتگذاری درستی در این خصوص شود. البته در دو سال گذشته به دلیل اینکه معادن و بازار مصرف که ذوب آهن اصفهان از بزرگترین آنها ست سهام آن واگذار شده دخالتها یا بهتر بگوییم تسلط بر قیمتگذاری وزارتخانه کمتر شده اما تلاش وزارتخانه بر این است که قیمت تعیین شده به نحوی باشد که صنعت معدنکاری از بین نرود و معدنکاران متحمل زیان نشوند.
از ۳٫۵ میلیون تن ظرفیت مصرف برای زغال سنگ موجود حدود یک و نیم میلیون تن از تولید داخل برآورده میشود و مابقی آن را یا با کمتر از ظرفیت کار میکنند یا از طریق واردات نیاز خود را برطرف میکنند.
چرا زغالسنگ در بورس معامله نمیشود؟
تولید زغال سنگ کمتر از مصرف آن است، به همین دلیل در بورس عرضه نمیشود. یعنی ۳٫۵ میلیون تن مصرف و یک و نیم میلیون تن تولید است.
بنابراین دو میلیون تن کمبود در این حوزه وجود دارد. به همین دلیل چون خریداران بزرگ خارج از بورس هستند، معاملات هم خارج از بورس انجام میشود؛ به دلیل انحصار در خریدار (به طور مثال در کک که خریدار آن ذوب آهن اصفهان است).
در مورد "روی" چطور؟
بحث روی کمیمتفاوت است و در تولید آن انحصار وجود دارد. شرکت تهیه و تولید مواد معدنی بیش از ۷۰ درصد خاک روی کشور را برای کارخانههای تولید شمش روی تامین میکند. البته ظرفیت کارخانهها زیر ۴۰ درصد است.
بنابراین میزان تولید خاک روی در کشور کمتر از مصرف آن است؛ در نتیجه تولیدکننده آن تقریبا انحصاری است و مصرفکنندگان متعدد هستند. در این شرایط خریداری که توان مالی بیشتری دارد، بیشترین سهم را از آن دریافت میکند و خریداران ضعیفتر متضرر شده و از بین میروند. با توجه به این شرایط امکان عرضه روی در بورس امکانپذیر و اجرایی نیست، هرچند که تمایل به انجام این کار وجود دارد. بر این اساس از سالها پیش مقرر شد تا خاک روی تولیدشده کشور سهمیهبندی شود تا کارخانهها دچار رکود نشوند و داراییهای کشور حفظ شود.
در ایران استعداد بیشتری برای تولید روی وجود دارد. بنابراین باید به دنبال اکتشافات بیشتری در خصوص معادن روی باشیم و تولید بیشتر و سرمایهگذاری سریعتری در این حوزه داشته باشیم تا بتوانیم ظرفیتها را پر کنیم. در این شرایط و با افزایش تعداد تولیدکنندگان و خریداران میتوان این محصول را در بورس معامله کرد.
درحال حاضر قیمت در معاملات فلز مس مطابق با قیمتهای جهانی نیست و حدود هفت درصد اختلاف دارد...
بله. این اتفاق در معاملات دنیا پیش میآید. قیمتپایه را (lme) مشخص میکند، اما این قیمت الزامآور نیست و نرخ نهایی براساس عرضه و تقاضا تعیین میشود که میتواند بیشتر یا کمتر از قیمتپایه باشد و این روال معاملات جهان است که به نظر میرسد انتقاد زیادی در داخل کشور بر آن وارد نباشد.
یکی از توفیقات بورس این است که بخشهای خصوصی و واقعی را برای فروش کالاهایشان در بورس ترغیب کند. دلیل انجام نشدن آن چیست؟
به دلیل اینکه معاملات به صورت شفاف در بورس انجام میشود و میزان تولید و فروش و دیگر اطلاعات شرکتی مشخص میشود که اصولا شرکتها خواستار کشف آن نیستند. در این شرایط شرکت بیشتر در کانون توجه دارایی و قوانین مالیاتی و... قرار میگیرد که مشکلاتی را برایش ایجاد میکند. بنابراین باید به دنبال راه حلی باشیم که بتوانیم بخشهای خصوصی را بیشتر ترغیب به ورود در بورس ترغیب کنیم.
چه پیشنهادی در ایجاد جذابیت بخش خصوصی به بورس دارید؟
در این خصوص بورس باید جذابیت بیشتری برای بخش خصوصی شامل سرمایهگذاران و تولیدکنندگان شخصی داشته باشد. بهطور مثال اصلاح قوانین مالیاتی و ایجاد معافیتهایی باعث جذب بیشتر بخش خصوصی میشود. چنین امتیازاتی در مناطق آزاد وجود دارد اما چه بهتر که در بورس هم چنین امکاناتی در جهت ایجاد جذابیت بیشتر تولید کنندگان بخش خصوصی داشته و مورد استفاده قرار گیرد.
جذب سرمایهگذاری خارجی را در این حوزه چطور ارزیابی میکنید؟
هرچند که انجام مراحل ابتدایی برجام در رونق بازار کشور موثر بود اما به دلیل مشکلات موجود مانند ادامه تحریمها و... هنوز انتقال پول،کاری سخت و هزینهبر است. به نظر من تاکنون موفقیت چندانی در این بخش کسب نشده و بیشتر اتفاقاتی که افتاده در حد گفتوگو و ایجاد مقدمات بوده است؛ هرچند که در بخش معدن هم سرمایهگذاری بزرگ و جدی دیده نشده است.
بورس کالا تاریج مجامع