صنعت خودروسازی در کشورمان طی سالیان گذشته رشدی چشمگیر داشتهاست. تولید خودرو از ابتدای سال ۱۳۸۲ تاکنون یعنی در یک دوره سیزده ساله، بیش از ۱۴میلیون دستگاه بودهاست. با این میزان تولید، تعجبی ندارد که این صنعت را یکی از مهمترین و حساسترین بخشهای صنعت و اقتصاد کشور بدانیم. بدیهی است که باید رشد تولید، بهویژه در بخش صنعت را به فال نیک گرفت. با افزایش تولیدات صنعتی، علاوه بر افزایش درآمد و رفاه، مقدمات صنعتیشدن کشور و افزایش بهرهوری نیروی کار فراهم میگردد. نسلی از مدیران و کارآفرینان در این میان تجربه کسب کرده، و رشد میکنند که در دورههای بعدی و طی برنامههای رشد صنایع کشور بسیار تأثیرگذار خواهندبود. بااینحال صنعت خودروسازی کشورمان در مسیری پیش رفتهاست که به نظر من نمیتوان رشد خیرهکننده آن را به فال نیک گرفت. حتی اغراق نیست اگر بگویم که باید از چنین رشدی احساس خطر کرد! درحالحاضر، بیش از هفده میلیون خودرو در کشور وجود دارد، و به عبارتی بهازای هر هزارنفر جمعیت، در بیش از ۲۰۰دستگاه خودرو داریم. مدافعان و طرفداران رشد بیامان صنعت خودروسازی این تعداد خودرو را هنوز ناکافی میدانند و با استناد به رقم بالای این شاخص در کشورهای توسعهیافته، میگویند هنوز به تعداد بیشتری خودرو نیاز داریم. وقتی یک کشور قدم در راه رشد اقتصادی میگذارد و مراحلی را طی میکند، با افزایش سطح درآمد مردم، طبعاً مقدمات تغییر ذائقه مصرفی آنها فراهم میشود. آنها به اتکای درآمد بیشتری که ناشی از افزایش بهرهوریشان است، برای مصرف بیشتر و بهتر برنامهریزی میکنند. در چنین جامعهای با گذشت زمان هم کمیت و هم کیفیت خودروهای در اختیار مردم بهبود مییابد. حال سؤال این است: طی چنددهه گذشته، چه شرایطی در اقتصاد کشور رخ نموده، که چنین تقاضای سرسامآوری برای خودرو پدید آمدهاست؟ درست است که در برخی حوزهها پیشرفتهای چشمگیر داشتهایم، و با همت متخصصان و دانشمندان مقدمات رشد سریع علمی را فراهم ساختهایم، اما واقعاً بهرهوری نیروی کار تا چه میزان بالا رفتهاست؟ دستاوردهای علم و فن جدید تا چه میزان در فرایندهای تولید وارد شده و به کار گرفتهشدهاند؟ به بیان دیگر، رشد تقاضای خودرو اصلاً تناسبی با رشد اقتصادی کشور و ارتقای سطح درآمد و رفاه مردم نداشتهاست. خودروسازان به زبان ساده میگویند تقاضا برای خودرو یک تقاضای درحال رشد است، و ما تلاش میکنیم آن را برآورده سازیم. به نظر من وجود تقاضای گسترده برای خودرو آن هم در شرایطی که رشد اقتصادی رضایتبخشی وجود ندارد، تأملبرانگیز است. طی چندین سال گذشته، سرمایهگذاریهای عظیمی در عرصه ساخت خودرو انجام گرفته و ظرفیتی بزرگ فراهم شدهاست. این ظرفیت از همان ابتدا بازار داخلی را هدف قرار دادهبود، که البته دور از انتظار نبوده و نیست. از سوی دیگر، افزایش درآمدها که در اصل نه به واسطه تداوم رشد اقتصادی، بلکه تحتتأثیر افزایش نقدینگی متأثر از سیاستهای دولت اتفاق افتادهاست، قدرت خرید کاذبی را پدید آورده، و شرایط را برای شکلگیری تقاضای روبهرشد در بازار خودرو مهیا ساختهاست. درواقع، دولت با تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد کشور و با به کارگیری سیاستهای اقتصادی ویژهای که نتیجهاش افزایش نقدینگی بوده، قدرت خرید محدودی در جامعه ایجاد کردهاست. در نبود سازوکار مناسبی برای جذب این نقدینگی و تبدیل آن به سرمایه با هدف تأمین نقدینگی صنایع کشور، خودروسازان با رندی تمام با دامن زدن به تقاضای خودرو، این نقدینگی و ثروت ایجادشده را که ربطی به افزایش بهرهوری نیروی کار و طی مراحل توسعه نداشتهاست، جذب کردهاند. خودروسازان درست میگویند که برای برآورده ساختن تقاضای روبهرشد در بازار خودرو برنامهریزی کردهاند. اما نکته این است که این تقاضا چگونه شکل گرفتهاست؟ چرا این قدرت خرید در مسیر بهتری هدایت نشدهاست؟ با یک محاسبه ساده میتوانگفت اگر ناوگان خودروی ما به جای ۱۷میلیون خودرو، فقط شامل ۱۲میلیون خودرو بود، جامعه ما در بدبینانهترین حالت و با فرض متوسط قیمت ۱۵میلیون تومان برای هر خودرو، میتوانست پساندازی معادل ۷۵۰۰۰ میلیارد تومان کنار گذاشته و آن را در مسیر گسترش صنایع و افزایش اشتغال و تولید صنعتی به کار گیرد. اما این پسانداز بالقوه تبدیل به خودرو شده، و زندگی در شهرهای بزرگمان را دشوار و دشوارتر کردهاست. در طول این سالها خودروسازان کشور توانستهاند با جذب این نقدینگی عظیم، صنعتی پررونق را سامان بدهند، صنعتی که به روایتی ۸۰۰۰۰۰ شغل ایجاد کردهاست. بهاینترتیب، میتوان دو خدمت بزرگ ایجاد شغل و جذب نقدینگی را به نام این صنعت ثبت کرد. اما آیا رشد این صنعت واقعاً در خدمت اهداف توسعه کشور بودهاست، یا در خدمت تشویق فرهنگ مصرفی؟ افزایش بسیار سریع تعداد خودرو در کشور باعث افزایش رفاه و تسهیل جریان توسعه کشور شدهاست، یا با گسترش مصرفگرایی و افزایش تقاضا برای بنزین، قطعه و … منتهی به وابستگی بیشتر شدهاست؟ اما نکته جالب و قابلمطالعه در باب صنعت خودروسازی کشورمان، قدرت چانهزنی بسیار بالایی است که برای این صنعت ایجاد شدهاست. آنها در مقابل فشار جامعه برای کاهش قیمت مقاومت میکنند و با اقتدار تمام میگویند قیمت قابلکاهش نیست! درواقع اقدامات و سیاستهای دولت و رفتار مصرفی مردم چنان قدرت و صولت رستمگونهای برای این فرزند اقتصاد ملی ایجاد کرده، که دیگر جرأت نمیکنیم حتی صدایش هم بکنیم!