نباید فراموش کنیم که کشورهای پیشرفته، چه در شرق و چه در غرب، با استفاده از الگوهای مدیریتی مطلوب بود که توانستند محصولات با کیفیت، با قیمت های مناسب و رقابت پذیر تولید کنند که در بازارهای داخلی و خارجی، جایگاه خاص خودش را پیدا کند. نکته بسیار مهم در کسب جایگاه در حوزه صادرات و بازارهای جهانی، این است که چگونه یک کالا بتواند به کالای رقیب برای تولیدات دیگر کشورها تبدیل شود. چیزی که ما باید یاد بگیریم این است که چگونه می توان کالای رقابت پذیر تولید کرد یعنی کالایی که هزینه های تولید آن کاهش یافته و کیفیت آن، کیفیت مطلوب و مورد نظر مصرف کننده داخلی و خارجی باشد. درواقع تولید محصول رقابت پذیر، کاری است که کشورهای پیشرفته و صاحب نام در بازارهای خارجی طی دهه های گذشته توانستند آن را عملی کنند و در این مورد می توانیم از دانش و تجربه آن ها استفاده کنیم.
به گزارش TSEpress به نقل از صدای اقتصاد موضوع دیگر این است که این کشورها توانستند با استفاده از الگوهای مدیریت مناسب و الگوهای بازاریابی مناسب، بطور پایدار در بازارهای بین المللی ماندگار شوند و محصولاتشان را به کشورهای مختلف جهان عرضه کنند. این دستاورد هم ناشی از یک مدیریت صحیح است. یعنی اینکه چگونه محصولی رقابت پذیر تولید کنیم و چگونه آن محصول را به کشورهای مختلف با در نظر گرفتن حضور پایدار در بازارهای جهانی، عرضه کنیم، یک حرفه، یک دانش و یک فن است که کشورهایی برحسب تجربه آموخته اند و براحتی بدست نمی آید.
من برای شما چین را مثال می زنم که امروز تبدیل به تولید کننده ای برای کل جهان شده است. محصولات چینی امروز در بازارهای مختلف جهان از جمله بازارهای اروپا و آمریکای شمالی جای خودشان را پیدا کردند. چین هرچند دیرتر از دیگر کشورها وارد این عرصه شد اما می بینیم که با استفاده از ابزارها و روشهای مختلف و متنوع، توانستند پویاتر و موثر تر از بسیاری از کشورهای غربی در بازارهای بین المللی حضور داشته باشند. این یک هنر است که کشوری بتواند برای کل دنیا تولید کند و تولیداتش به فروش برسد و ما باید این فن، دانش، شیوه های مدیریتی و هنرمندی را یاد بگیریم.
برعکس آنچه در دیگر کشورها رخ می دهد، در کشور ما محصولات با هزینه بسیار بالا تولید می شود و کیفیت آن، کیفیت مطلوب و مورد نظر مشتری نیست. در مرحله بعد اگر محصول رقابت پذیری هم تولید کنیم و به بازار عرضه کنیم، به این دلیل که از دانش مدیریت در بازار یابی استفاده نمی کنیم، نمی توانیم بطور پایدار در بازارهای هدف بمانیم و ماندگاری ما در بازار دیگر کشور ها بلند مدت نیست.
ما در حال حاضر صادراتی به کشورهایی مثل عراق و افغانستان و ... داریم اما بعد از مدت کوتاهی از صادرات محصول، می بینیم که چین یا کشور دیگری به آن بازارها آمده و جای محصولات ما را تنگ کرده اند و در عمل، محصولات ایرانی به فروش نمی رسد.
تصور من این است که باید بصورت جدی در روش هایی که بکار می گیریم بازنگری کنیم و توجه کنیم که باید از چه روش ها و الگوهای مدیریتی در بخش های مختلف اقتصاد از جمله صنعت استفاده کنیم تا هم به تولید محصول رقابت پذیر برسیم و هم بتوانیم این محصول را در بازارهای منطقه ای و فرامنطقه ای وارد کنیم و در آن بازارها بمانیم. طبیعی است که استفاده از تجارب کشورهای موفق در این زمینه و مشاوره گرفتن از مدیران موفق بین المللی می تواند در فرایند دنبال کردن الگوهای بازاریابی و مدیریتی مناسب، راه گشا باشد.
حالا این سوال مطرح است که ما چگونه باید دانش این کشورها را کسب کنیم. در واقع نحوه استفاده از تجارب این کشورها و مدیران موفق برای ما اهمیت دارد. به نظر من فرایند کسب دانش در این حوزه را باید در سطوح مختلف دنبال کرد. سطح اول می تواند استفاده از تجربه و دانش مدیران موفق بطور غیر مستقیم باشد و در سطح دوم، می توانیم بطور مستقیم از مدیران و متخصصان موفق در عرصه بین المللی در امور صنعت و تولید و صادرات استفاده کنیم. البته در سطح دوم، نباید بطور صد در صد بنگاه های بزرگ مان را در اختیار مدیران خارجی قرار دهیم. چنین روش هایی موفق نیست.
ما باید در چارچوب حاکمیت شرکتی و قوانین تجارت، اداره بنگاه های بزرگ و تعیین استراتژی آن ها را به مدیران با تجربه و متخصص خودمان بسپاریم و در سطوح عملیاتی و بخش بازاریابی و امور فنی تولید از مدیران و بازاریابان موفق بین المللی که به دانش کاهش هزینه های تولید و ماندگاری در بازارهای جهانی و صادرات اشراف دارند استفاده کنیم و با استفاده از دانش آن ها، نظرات مشتری جهانی را در محصولات و تولیدات صنعتی مان لحاظ کنیم. سطح استفاده مستقیم از مدیران موفق بین المللی، سطح عملیاتی است و اینطور نخواهد بود که سیاستگذاری های کلان بخش صنعت و بنگاه های بزرگ اقتصادی، بدون در نظر گرفتن الگوهای بومی به مستشاران خارجی واگذار شود.
مهم این است که ما از دانش و تجربه مدیران موفق بین المللی استفاده کنیم. البته ما تجربه استفاده از مدیران متخصص را داریم اما متاسفانه، این تجربیات منجر به آثار مفیدی در اقتصاد کشور نشده است. ما در بعضی حوزه ها مدیر متخصص و با تجربه با جذب کردیم اما وقتی مدیر شروع بکار کرده، اینقدر شرایط کار، محدودیت های مختلف به او تحمیل کرده که نه تنها آن مدیر کارایی اش را از دست داده بلکه، آن بنگاه اقتصادی دچار مسائل و مشکلات خاص چنین وضعیتی شده. شاید درست نباشد که بطور مصداقی به این موضوع ورود کنیم اما بصورت کلی عرض می کنم که به هرحال، شرایط عمومی حاکم بر اقتصاد ما شرایط خاصی است. طبیعی است که مدیران و متخصصان بین المللی به شرایط کاری در ایران آشنایی ندارند چون فرهنگ حاکم بر بنگاه های ما فرهنگ خاصی است که متفاوت از وضعیت جهانی آن است. اگر شرایط بنگاه هایمان را برای همکاری با مدیران موفق آماده نکنیم، حضور این مدیران در اقتصاد ما چالش های تازه ای ایجاد خواهد کرد و کمکی به ما نمی کند.
نکته کلیدی در صنعت و تولید، توجه و تمرکز بر کار، تلاش و وجدان کاری است که باید برای استفاده حداکثری از تخصص مدیران، در بنگاه های ما بطور کامل حکم فرما باشد. در چنین وضعیتی است که می توان از بنگاه های اقتصادی توقع افزایش بهره وری و تولید محصولات رقابت پذیر با هزینه کم و کیفیت مناسب داشت. متاسفانه روح کار و وجدان کاری در بنگاه های ما کمرنگ است یعنی ما عادت یا فرهنگ کار را بطور قوی نداریم. این بزرگترین چالش حال حاضر اقتصاد ماست. اگر اقتصاد را در دهه های گذشته بررسی کردید بطور حتم از روند منفی رشد بهره وری آگاهی دارید. این یعنی ما از منابعمان بصورت بهینه و مناسب استفاده نکردیم و اگر امروز، حضور در بازارهای جهانی را هدف قرار دادیم، چاره ای جز کار کردن و افزایش بهره وری نداریم. آنچه مهم است، کار است و کار است و کار. بطور حتم بنگاه های اقتصادی در کشوری موفقند که پایه هایشان را بر کار بگذارند نه استفاده از رابطه و رانت که فقط، فرصت های زودگذری را با ثمره های کوتاه مدت عاید اقتصاد یک کشور می کند و در دراز مدت هیچ تاثیر مثبتی ندارد. من با این مقدمه می خواهم عرض کنم که مدیران موفق بین المللی اگر توانستند در بازارهای جهانی ماندگار شوند، این ماندگاری صرفا با تکیه بر کار و تلاش بوده. فرهنگی که ما در کشور نداریم. طبیعی است که در این وضعیت اگر بهترین مدیران دنیا را هم جذب کنید اتفاقی نخواهد افتاد چون همه برنامه ها و تمهیدات و سیاست های یک مدیر موفق متکی به کار است. فرهنگ تنبلی و کم کاری در اقتصاد ما جا خوش کرده و تا زمانی که با آن مقابله نکنیم، هیچ چیز به اقتصاد و تولید ما کمک نخواهد کرد.
چند وقت پیش هم وزیر صنعت، معدن و تجارت صحبت از واردات مدیران اقتصادی به میان آورد، من برداشت خودم را از صحبت وزیر صنعت در ارتباط با استفاده از دانش مشاوران خارجی عرض می کنم. ما وقتی بخش های مختلف اقتصاد را مطالعه می کنیم می بینیم که موفقیت قابل توجهی در آن بخش ها نداریم. تولید می کنیم با هزینه بالا، محصول تولید شده کیفیت ندارد، بنگاه ها نظر مشتری را جلب نمی کنند، محصول تولیدی را به بازار داخلی عرضه می کنیم اما خدمات پس از فروشمان ضعیف است. اگر صادراتی داریم این صادرات در کوتاه مدت اثر دارد و در بازارهای خارجی ماندگاری نداریم و موارد متعددی از این ناکامی ها در اقتصاد داریم که می توان مثال زد. وقتی همه این ناکامی ها را کنار هم قرار می دهید یک سوال می پرسید و آن هم این است که چالش بزرگ ما چیست و مشکل از کجاست؟ من فکر می کنم مشکل از مدیریت است. اگر مدیریت در سطوح مختلف درست عمل کند، می توانیم انتظار داشته باشیم که بنگاه های ما در حوزه های مختلف، به موفقیت برسند اما اگر مدیریت استراتژی درستی پیش بینی نکند و برنامه ریزی درست و مناسبی نداشته باشد و از سوی دیگر، اقدامات اجرایی را متناسب با برنامه ها و سیاست ها دنبال نکند، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که اقتصاد رو به جلو حرکت کند. در چنین شرایطی اولین فکری که به ذهن متبادر می شود این است که شاید لازم است مثل تیم های ورزشی از مدیران موفق جهانی کسب تجربه کنیم. با بررسی بیشتر شرایط به این نتیجه می رسید که شاید مدیریت یکی از چالش های ماست و ما چالش های متعددی در اقتصاد داریم که فرهنگ تنبلی و کم کاری، یا عدم هماهنگی در کار گروهی از جمله آن هاست. البته این موارد به این دلیل که فرهنگ و عادت شده، در کوتاه مدت تغییر نخواهد کرد اما باید تلاش کنیم که این تغییر در بلند مدت اتفاق بیفتد و در این راه می توانیم از تجربه و تخصص مستشاران بین المللی استفاده کنیم.
بهره وری، این نیاز ضروری حال حاضر اقتصاد ایران، که متاثر از نیروی کار و سرمایه است هم از مواردی است که می توان با استفاده از دانش فنی، تجربه و تخصص مدیران موفق بین المللی ارتقا داد. ما در مورد این دو مولفه نیاز به مشاوره مدیرانی داریم که تجربه ارتقای بهره وری و حضور پایدار در بازارهای جهانی را دارند. ما می توانیم با روش ها و در بازه های زمانی مشخص از تخصص آن ها استفاده کنیم تا زمانی که مدیران خودمان یاد بگیرند چگونه باید در این عرصه عمل کنند.
محمود دودانگه، مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت