به گزارش TSEpress به نقل از هفته نامه بورس با نگاه به اعتراض سهامداران آکنتور در هفته گذشته و موجی که در این خصوص ایجاد شد، میتوان دریافت که آتش زیر خاکستر هر لحظه ممکن است دوباره افروخته شود. هفته نامه بورس از روزهای ابتدایی اعتراضات آرام سهامداران کنتورسازی به طور مستمر درحال رصد بوده و تهیه گزارشهایی از روند اعتراضات آنها و در طرف مقابل پیگیرانه به دنبال بررسی حل بحران از سوی مسئولان سازمان بورس بود. در این پیگیریهایی که طی یک سال اخیر صورت گرفت، حتی به سراغ شاپور محمدی و اعضای هیأت مدیره سازمان نیز رفتیم که همه این افراد یا از پاسخ به سوالات مرتبط با کنتورسازی امتناع کرده و یا صرفا به بیان این مطلب بسنده کردند که پرونده این شرکت در دادگاه درحال بررسی است. در آخر مشاهده شد که نتیجه شانه خالی کردن از مسئولیتی که بر دوش سازمان بورس بود، به «شنبه سیاه آکنتور» ختم شد. نکتهای که در این بین میتوان به آن اشاره کرد، مسئله نقش سازمان در چگونگی بروز این بحران و نیز مدیریت پس از بحران بود؛ برخی از کارشناسان با نگاهی ریشهای به این مسئله، بر این باورند که اگر سازمان به طور تمام و کمال به امر نظارت میپرداخت و از فاز اجرایی خارج شده و به قانون معطل مانده خروج سازمان بورس از فعالیتهای اجرایی وقعی مینهاد، دیگر با این بحران مواجه نمیشدیم. ریشه بحران در عدم تفکیک نهاد ناظر با امور اجرایی است ابوالفضل شهرآبادی، معاون تأمین مالی شرکت تأمین سرمایه لوتوس پارسیان هم با تاکید بر مسئله یاد شده، عنوان کرد که یکی از ریشههای بحران به وجود آمده، دخالت سازمان در امور اجرایی است. معاون تأمین مالی شرکت تأمین سرمایه لوتوس پارسیان گفت مسئله از جایی شروع شد که سازمان کارگزاران بورس، منحل و به شرکت بورس و سازمان بورس تبدیل شد. از آن زمان مدیرانی که هم کار اجرا و نظارت را انجام میدادند، وارد سازمان شدند و بنا به عادت که فعالیتهای اجرایی را انجام میدادند، همین رویه را در سازمان بورس نیز پیش گرفتند. به همین دلیل هم بعد نظارتی سازمان بورس معطل ماند و به صورت صحیح انجام نشد. وی در ادامه افزود که علت اینکه تفکیک این بود که بعد نظارتی بازار سرمایه بسیار ضعیف بود و به همین دلیل تصمیم گرفته شد که نهاد ناظر شخصیت مستقلی را در بازار پیدا کند. شهرآبادی تصریح کرد، از همان ابتدا هم که مدیران به سازمان رفتند، به کار نظارتی اشراف نداشتند و تعمدا امور اجرایی را به شرکت بورس تحویل نمیدادند؛ مدام دستورالعمل و آیین نامه مینوشتند و در عین حال در بحث پذیرش شرکتها به صورت خیلی پررنگ وارد شدند. نتیجه این اقدامات هم این شد که بسیاری از فعالیتهای شرکت بورس، در سازمان بورس انجام میشد. حتی در آن زمان یکی از دوستان ما که مدیر یک بخش در شرکت بورس بود گفت که قصد رفتن از شرکت بورس را دارد، چراکه کاری برای انجام دادن ندارد. وی با اشاره به اینکه ریشه بحرانهایی نظیر کنتورسازی، عدم تفکیک نهاد ناظر با امور اجرایی است، خاطرنشان کرد که ما نظارت را خوب انجام نمیدهیم، حتی ناظرین ما هم از شیوه نظارت در کشورهای توسعه یافته نیز الگوبرداری نکردهاند. ذهنیت مدیران اجرایی است، نه نظارتی! اما محمد وطن پور، عضو هیات مدیره تأمین سرمایه سپهر نیز در این باره میگوید بازار ما به علت نبود بلوغ، توجه چندانی به اطلاعات مالی شرکتها و بررسی آنها ندارد؛ در ماجرای کنتورسازی هم سازمان مسئولیت دارد، هم حسابرس و هم خود سرمایهگذاران. به باور بنده تنها نمیتوان تخلف کنتورسازی و سازمان را عامل این مسئله دانست، بلکه طمع سهامداران هم نقش بسزایی در بروز این بحران داشت. اما با این حال این مسائل پیش آمد، سازمان هم دیر ورود کرد و نتیجه این شد که بحران به اینجا کشیده شود. وی با اشاره به اینکه یکی از عوامل بروز چنین تخلفاتی، دخالت سازمان در امور اجرایی است، عنوان کرد که به باور بنده در سازمان، مدیریت تمرکزگرایی را در ۱۰ سال گذشته سپری کرده و همواره مایل بودند همه چیز را تحت کنترل داشته باشند، اما واقعیت این است که این اتفاق از ابتدا هم به صلاح نبود. شاید در ابتدا این مسئله برای مدیران وقت شیرین بود که همه امور تحت کنترلشان باشد، اما روی دیگر این سکه بالا رفتن بیش از حد مسئولیتها و دغدغههای مدیران در سازمان است که میتواند منجر به بحران شود. وطن پور عنوان کرد که ورود به تصدی گری، خود به خود ذهن مدیر را از بعضی امور نظارتی غافل میکند و این هم به خاطر این به وجود میآید که طبیعت انسان همین است؛ نه این که بگوییم آنها خوب یا بد هستند، ولی بالاخره بنده نوعی هم یک ظرفیتی دارم و وقتی از آن ظرفیتها در کارهای مختلف استفاده میکنم، کیفیت کلیت کار کاهش پیدا میکند. عضو هیات مدیره تأمین سرمایه سپهر عنوان کرد که اگر از ابتدا، شرکت بورس کار خود را انجام میداد و سازمان هم به وظایف خود عمل میکرد، حداقل کار هر کسی معلوم بود و سبب میَشد که نیرو و ظرفیت را در کار خودش متمرکز کند، آن زمان شاید شاهد عملکردهای بهتری بودیم. وی با اشاره به اینکه اگر از ابتدا این تفکیک صورت میگرفت، سازمان میتوانست شرکت بورس را در بروز مشکلات احتمالی بازخواست کند، اما در شرایط فعلی نهاد موثری در جایگاه نظارت بر پاسخگویی سازمان وجود ندارد، بنابراین اصلاحات کند انجام میشود. وطن پور عنوان کرد که نکته جالب توجه این است که همین روند باعث بروز پیچیدگیهایی در درون خود سازمان شده است؛ به این صورت که به طور مثال یک کاری در یک معاونتی که وظیفه اجرایی دارد، تایید میشود، اما یک معاونت دیگر که وظیفه نظارتی دارد، ایراداتی را به آن مطرح میکند و همین مسئله در برخی مواقع سبب میشود که در درون سازمان هم اختلافاتی به وجود آید. بنابراین بهترین راهکار موجود برای حل بحرانهای این چنینی، خروج سازمان از تصدیگری در بازار سرمایه است. ضرورت جدایی نظارت از اجرا آزاده گوهرمنش روزنامهنگار تداوم بحران کنتورسازی و تبعات آن در تالار بورس یک بار دیگر ضرورت جدایی مقام ناظر بازار سرمایه از مقوله اجرا گوشزد کرد. ضرورتی که قانون بورس اوراق بهادار، به عنوان نقطه عطف بازار سرمایه بر آن تاکید دارد، اما مسئولان وقت سازمان بورس و اوراق بهادار به هیچ وجه زیر بار آن نرفتند. سازمان بورس و اوراق بهادار با ادامه رویه فعلی، خود را در معرض این سوال قرار داده که آیا باید به اطلاعاتی که با نظارت و بررسی کارشناسان اداره نظارت بر ناشران بر خروجی سامانه کدال قرار میگیرد اعتماد کرد؟ در صورت اعتماد مسئولیت زیان ناشی از استفاده از این اطلاعات در معاملات به عهده سازمان بورس و اوراق بهادار خواهد بود؟ پاسخ کاملا شفاف است، خیر. زیرا با توجه به تهیه صورتهای مالی و سایر اطلاعات توسط ناشران بورسی، تمامی مسئولیتهای ناشی از آن نیز به عهده مدیران ارشد شرکتهاست. بنابراین، این سوال ذهن را به خود مشغول خواهد کرد که چرا سازمان بورس و اوراق بهادار به بررسی اطلاعات ناشران میپردازد ؟ اگر مسئولیت تهیه و انتشار اطلاعات به عهده ناشران است پس نقش سازمان بورس و اوراق بهادار در این رابطه چیست؟ این همان سوال چالش برانگیزی است که به لطف اتفاق نامیمونی که برای سهامداران کنتورسازی افتاد، عمل به قانون و جدایی مقام ناظر از اجرا را گوشزد کرد. سازمان بورس و اوراق بهادار در صورت عمل به قانون و اقدام به این جداسازی، دستاوردهای درخشانی خواهد داشت از جمله: ۱- شرکتهای فعال در بازار سرمایه به صورت مستقیما و از طریق سامانه کدال به انتشار اطلاعات مبادرت میورزند. ۲- از آنجا که با این اقدام شائبه مسئولیت سازمان بورس و اوراق بهادار در انتشار اطلاعات از بین خواهد رفت مدیران ارشد شرکتها دقت بیشتری در تهیه و انتشار اطلاعات اعمال خواهند کرد. ۳- سازمان بورس و اوراق بهادار در مقام ناظر میتواند با دقت عمل بیشتری نظارت کرده و با خاطیان برخورد قانونی کند تا درس عبرتی برای مدیران متخلف باشد. ۴- در صورت بروز چنین اتفاقهای ناخوشایندی برای سهامداران، خدشهای به اعتماد سازمان بورس و اوراق بهادار وارد نمیشود. ۵- شائبه سوء استفاده احتمالی از اطلاعات شرکتها پیش از انتشار عمومی از بین خواهد رفت و سرعت انتشار اطلاعات بیشتر خواهد شد. ۶- سازمان بورس و اوراق بهادار با انتقال پرسنل به بدنه بورسها کوچکتر و چابکتر خواهد شد. ۷- ماهیت نظارتی در بازار سرمایه به بورسهای پیشرفته نزدیکتر میشود. حال باید منتظر ماند و دید آیا سازمان بورس و اوراق بهادار از تجربه این بحران استفاده مثبتی خواهد کرد و در ادامه اقدامات اصلاحی فطانت، رئیس سابق سازمان بورس و اوراق بهادار، گام خواهد برداشت یا با ادامه روند فعلی بازار را در نگرانی تکرار این دست اتفاقات فرو خواهد برد.