اما برای بررسی نظرات بدنه بانکی در خصوص اظهارات مدیر نظارت بر ناشران سازمان بورس در خصوص مسئولیت مستقیم هیأت مدیره بانکها در قبال سهامداران، به سراغ غلامحسن تقی نتاج، مدیرعامل بانک قوامین رفته و با وی به بحث پرداختیم. مسئولان سازمان بورس، مسئولیت مشکلات به وجود آمده را تماما به گردن هیأت مدیره بانکها میاندازند، آیا شما با این استدلال موافق هستید؟ باید بررسی شود این که گفته میشود مسئولیت سودآوری پایین یا زیاندهی بانکها متوجه هیأت مدیره مؤسسات بانکی و مالی است، به چه استنادی است؟ چراکه با توجه به واقعیتهای اقتصاد پولی و بانکی ایران بیشتر نشانگر فرافکنی است. اما در حقوق تجارت مسئول مستقیم همه ضرر و زیانهای یک شرکت برعهده هیأت مدیره است. بله، در ضرر و زیانی که عامدانه اتفاق افتاده باشد مسئولیت با هیأت مدیره است، ولی ما صحبت از ویژگی یک صنعت میکنیم؛ در هفتههای اخیر یک مصاحبه با خبرگزاریها داشتم که عرض کردم به مسئله ادغام بانکها باید در بلند مدت پرداخته شود، ولی چالش مهمی که اکنون بانکها با آن مواجه هستند، چالش زیاندهی است. شاهد هستیم بانکهای بزرگی که دهها سال سابقه فعالیت در عرصه بانکداری ایران را دارند، سالانه رقمهای قابل توجه و با اهمیتی را به عنوان زیان اعلام میکنند، این در حالی است که حتی هزینههای احتمالی و ذخایری که باید در پایان سال براساس استانداردهای حسابداری در نظر میگرفتند را نمیگیرند؛ ولی با این حال شاهد هستیم صورتهای مالی مخصوصا صورت سود و زیان که مورد توجه سهامداران و بازار سرمایه است، جذابیتی را برای فعالان بازار سرمایه فراهم نمیکند، بنابراین نکتهای که شما مطرح کردید ریشه در یک مشکل بسیار عمیق در نظام بانکی کشور دارد و تقریبا حدود دو دهه است که دامنگیر نظام بانکی شده و ریشه در این ذهنیت نادرست داشت که صنعت بانکداری در کشور خیلی سودآور است. البته در دولت نهم و دهم سنگ بنای اقدامات ناصوابی در حوزه بانکی گذاشته شد. این مسائلی که مطرح کردم به دولت خاصی ارتباط ندارد، در طول بیست سال گذشته تصور بر این بوده که صنعت بانکی در میان صنایع و در بازارهای مختلف کشور سودآوری بالایی دارند و باید این سود را مهار کرد؛ چندین سال پی در پی در دو دهه گذشته ما شاهد بودیم که در قالب بستههای سیاستی - نظارتی نرخ سود تسهیلات را پایین تر از نرخ سود سپردهها تدوین و ابلاغ میکردند و بانکها را به زیاندهی کشاندند و به اعتراضات هم توجهی نشد. پس این موضوع ربطی به هیأت مدیره بانکها هم نداشت، این بحث مقرراتگذاری است، متاسفانه صنعت بانکی ما در زمینه مقرراتگذاری مشکل شدیدی دارد. البته یک بخش مقررات است، یک بخش دیگر شامل سایر مسائل همچون رعایت حد و نصابها (حد و نصاب سرمایهگذاری) و میزان مطالبات معوق است و همانطور که مشاهده میشود همه این مسائل جزو بزرگترین مشکلات بانکی امروز ماست. این مسائلی که مطرح کردید خارج از اراده هیأت مدیره است و مدیران بانکها اصلا نمیتوانند در قبال این مسائل کاری انجام دهند، چراکه این مشکلات از طریق محیط به نظام بانکی تحمیل میشوند؛ وقتی شرکتهای بدهکار بانکی نمیتوانند تسهیلات خودشان را پس دهند، آیا بانک چارهای جز تملک شرکت دارد؟ عدهای معتقدند که بانکها بنگاه داری میکنند، حال سوالی که مطرح میشود این است که با این شرابط بانکها چه کار باید کنند؟ یا باید این مطالبات را در ردیف معوقات سنگینی که عمدا عددش را اعلام نمیکنند ببرند، یا اینکه در مسیر قانونی بنگاه را تملک کنند که بعد به بنگاه داری متهم میشوند. جریانی حدود ۲۰ سال قبل(حدود سالهای ۷۶) شروع شد که نهایتا به سخت گیریهایی در نظام پولی و بانکی کشور منجر شد که البته بخشی از آن مانند ساماندهی مؤسسات پولی و بانکی درست و قانونی بود و باعث شد که هرج و مرج در این حوزه اصلاح شود، ولی با این حال صنعت بانکی باید در ابتدا یک صنعت سودآوری میبود، بعد از آن برای خصوصیسازیشان اقدام میشد. اما متاسفانه این مشکل زیان دهی حل نشد و خصوصیسازی بانکها هم صورت گرفت که من چندین جا عنوان کردم که اگر واقعا میخواهیم با این روش جلو برویم، بهتر است که هر چه سریعتر خصوصی سازی بانکها را متوقف و دوباره بانکها را دولتی یا ملی کنیم. شما حقیقتا موافق این مسئله هستید؟ موافق نیستم، بلکه به این مسئله ایمان دارم؛ بنده بر این باورم که باید انقلابی در این عرصه صورت بگیرد، و یک تصمیم شجاعانه می طلبد. خصوصی سازی بانکها با شرایط و ویژگیهای محیطی حاکم بر اقتصاد در حال حاضر دست یافتنی نیست و مشکل ساز هم شده است. یعنی بانکها ملی و دولتی شوند؟ بله، بانکها باید از حالت خصوصی خارج شوند و با این اتفاق طبیعتا از بازار سرمایه هم خارج میشوند؛ نکتهای که شما میفرمایید درست است، سهامداری که در بازار سرمایه است و سهام شرکتهای بانکی را خریداری میکند، چه زمانی به سودآوری میرسد؟ الان چندین سال است بانکهایی که سود اعلام میکنند، اعداد و ارقام خنده داری را مطرح میکنند، خب چه کسی میخواهد جواب این مسئله را بدهد؟ باور داشته باشید که اگر حتی بنده مدیر عامل بانک هم نبودم، همین پیشنهاد را ارائه میدادم که واقعا در این زیاندهی که اتفاق میافتد، مدیران بانکها چارهای هم جز این کار ندارند. اگر مدیری تخلف کرده باید با او برخورد کنند ولی ارقام، نجومی و سنگین است که باید اجازه دهیم با همین مسیری که بانک مرکزی در پیش گرفته، ساماندهی مؤسسات را به نتیجه برساند و واقعا اگر سهامداران بانکها نمیتوانند صبوری لازم را داشته باشند، فرآیند خصوصیسازی بانکها متوقف شود که بیش از این سهامداران بانکها را معطل نگذاریم.