صنعت پتروشیمی ایران در ٥٠ سال عمر خود فرازهایی شیرین و فرودهای تلخی داشته است، اما هرچه به سالهای اخیر عمرش می رسیم حرفهای قدیمیهای و دلسوزانش به چند نقطه مشترک می رسد.
یکی از بمباران و جنگ می گوید، یکی از بازسازیهای پس از جنگ، دیگری از اعتصابها و تعطیلی های پیش از انقلاب می گوید و دیگری یک راست نگرانیهای امروزش را می گوید؛ صنعت پتروشیمی در ٥٠ سال عمر خود فرازهایی شیرین و فرودهای تلخی داشته است، اما هرچه به سالهای اخیر عمرش می رسیم حرفهای قدیمیهای و دلسوزانش به چند نقطه اشتراک می رسد.
از روزهای سخت جنگ که چانه زنی با ژاپنی ها برای ادامه کار در پتروشیمی بندر امام در تنگاتنگ بمباران قطع نشد تا چشم براهی و امیدواری این روزهای صنعت پتروشیمی برای رسیدن به نتیجه در مذاکرات هسته ای، از بازنشستگانی که روزهای سخت کار و خوابیدن با چکمه و لباس کار در دوران جوانی را جز روزهای خوش خدمت، می دانند و هنوز هم نگران تربیت جوانان جایگزین خودشان هستند و همچنان پشت یک مجتمع پتروشیمی به موی سفید آنها گرم است.
صنعت رنگارنگ و متنوع و در عین حال پر برکت پتروشیمی به ٥٠ سالگی خود رسیده است و اکنون در این سن و سال دلش می خواهد با نگاهی دلسوزانه و عمیق به راهی که تا به حال طی کرده است، روزهایی روشن و پربار برای همه آنهایی که پای سفره اش نشسته اند - یعنی همه مردم ایران - ترسیم کند.
این خواسته برای صنعتی که روزها، ماه ها و سالهای سخت بمباران و تخریب، بی پولی و بی توجهی و تحریم گذشته، هدفی دور نیست و باید به افق روشن آن امیدوار بود.
دامنه دغدغه ها و نگرانیهای این روزهای مدیران و کارکنان دیروز و امروز صنعت پتروشیمی از آموزش ناقص و نبود سیستم جانشین پروری آغاز می شود و به سیاستهای غلط مدیریتی در جریان خصوصی سازی می رسد، مشکلاتی که در شرح آنها باید اشاره ای داشت و گفت: "تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل"
صنعت پتروشیمی با یک کارخانه کود شیمیایی در شیراز آغاز به کار کرد و اکنون به بیش از ٧٠ مجتمع با ظرفیت تولید ٦٠ میلیون تن در سال رسیده است.
شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران از ابتدای شکل گیری تا به امروز مدیریت و تدبیر و البته سلیقه ١٢ مدیرعامل را تجربه کرده است و در این میان معدودی نام آشنا و برخی دیگر درسایه مانده اند. به گزارش شانا، می توان صنعت پتروشیمی را با مکثی کوتاه روی دوران مدیریتی برخی مدیران آن، مرور کرد و به قولی از نتیجه به عملکرد رسید.
محمد رضا نعمت زاده و ٨ سال مدیریت صنعت پتروشیمی
محمدرضا نعمت زاده حدود هشت سال سکان پتروشیمی را در دست گرفته و به قول خودش، حضورش اقتضای خواسته مدیران بالاسری بوده است و هر جا احساس نیاز می شده او نه نمی گفته است.
او با نگاه جلوگیری از خام فروشی و باز کردن راه بازارهای خارجی پا به این صنعت می گذارد و دوران فعالیتش با یک شانس بزرگ همزمان با توسعه پارس جنوبی می شود و او هم با مدیریتی قابل روی این موج سوار می شود و بهترین استفاده را عاید صنعت پتروشیمی می کند.
نعمت زاده که به دلیل توانایی که در مسلط شدن سریع بر امور به مدیره ١٥ روزه معروف است، می گوید: "عده ای در آن دوران معتقد بودند که ما با مشکل فروش محصولات رو به رو می شویم. حتی به خاطر دارم که یکی از نمایندگان در مجلس شورای اسلامی از وزیر نفت سوال کرد که چرا شما این قدر از خارج وام می گیرید که واحد پتروشیمی درست کنید؟ این ها روی دستتان می ماند سپس در بازپرداخت وامها می مانید.
من از وزیر اجازه خواستم و چند جلسه به مجلس رفتم و بالاخره در کمیسیون انرژی و نفت توضیح دادیم و نمایندگان به طور کامل قانع شدند سپس پشت تریبون مجلس صحبت و پتروشیمی را تائید کردند، ما و همه همکاران نیز همه تلاشمان را کردیم تا این اعتماد از بین نرود".
او معتقد است "همه انسانها می توانند موثر باشند و در عین حال می گوید که بابت کارهایی که تاکنون نتوانسته انجام دهد متاسف است و همه باید تلاش کنیم تا زنده هستیم مثمرثمر باشیم".
مدیری که در عین سخت گیری و گاه خلق و خوی تند، محبوبترین مدیر این صنعت است، در توضیح این دو دیدگاه در باره خود، می گوید: " کارهای سخت با تعارف انجام پذیر نیست و حداقل در زمینه های صنعتی و فنی و حساسی که من مسئول بودم بودم و مقاطع سخت مثل جنگ را از سر گذرانده باید جدی بود. در عین حال در جهان سوم که ما هنوز جز آن هستیم هنوز به کار همراه با نظم عادت نکرده ایم و این لازمه آن این است که افراد تصمیم گیر و هماهنگ کننده حواسشان جمع باشد تا کمبودهای دیگران را جبران کنند. البته این کار نوعی سخت گیری تلقی می شود اما از نگاه من سخت گیری نیست و ما باید یاد بگیریم که در زمینه کارهای فنی و صنعتی باید منظم باشیم. هم خودمان درست کار کنیم و هم همکاران را به نظم دعوت کنیم".
مدیر سالهای شکوفایی پتروشیمی بر این باور است که زمان را نمی شود برگرداند اما باید امیدوار بود که هر روزمان بعض روز پیش باشد و این موضوع هیچ ارتباطی به نعمت زاده ندارد و هر کسی با روحیه قبول مسئولیت وارد کار شود، نتیجه می گیرد. توصیه او به صنعت پتروشیمی بها دادن بیشتر به آن و جلوگیری از صادر کردن گاز و میعانات گازی است و این که برای تبدیل این فرآورده ها به انواع فرآورده های پتروشیمی حتی باید ٣ شیفته کار کرد.
نگرانی اصلی او عقب افتادن روند سرمایه گذاری در پتروشیمی است و حرفهایی که در باره تحریم و نداشتن پول عنوان می شود را قبول ندارد و می گوید: ما هم پول نداشتیم، اما با استفاده از راهکارهای مختلف و اعتماد به بخش خصوصی جلو رفتیم و هنوز هم می گویم که باید تا جایی که امکان دارد امکانات و تجهیزات و زمین را به بخش خصوصی دارد تا در بازارهای صادراتی پیش روند.
نعمت زاده در ثبت خاطره های خودش از مرحوم مستوفی به عنوان آغاز کننده پتروشیمی در ایران یا می کند و می گوید: "من اقدامهای این فرد را دیدم و شاهد بودم که همه امور را از روی حسن نیت انجام داد. حتی می دانم که در وزارت نفت آن زمان مخالف شکل گیری پتروشیمی بوده اند، اما ایشان خیلی اصرار می کنند و بالاخره موفق می شوند و شرکت ملی صنایع پتروشیمی را راه اندازی می کنند".
احمد رهگذر سکان دار صنعت پتروشیمی در دوران سازندگی
رهگذر، مدیر اصفهانی و خوش برخورد پتروشیمی است که هنوز خاطره دوران مدیریتش با نوع مدیریت باز و رفتارهای انسانی در یادها مانده است. او مدیر بخشهای برنامه ریزی و بودجه ای بوده است و بر اساس همین مطالعات مالی که از پیش داشته است با صنعت پتروشیمی و مزیت نسبی این صنعت بویژه در آینده پیش از ورود به آن آشنا شده بود.
شرط حضورش در پتروشیمی را دست باز برای کار اعلام می کند و می گوید: "در آن سالها با بحران مالی روبرو بودیم و با یک کمک و همراهی دولت در ابتدای کار قدمی بزرگ برای گرفتن انواع وامها برداشتیم. حتی برای گرفتن وامهای داخلی همین ضمانت ارزی دولت و مجلس را نشان می دادم و می گفتم ما از جهت ارزی اجازه گرفتن وام خارج را داریم و به خودمان متکی هستیم و شما فقط باید به ما ریال بدهید تا مشکل برطرف شود و با همین روند منابع داخلی و خارجی به پتروشیمی تزریق شد."
وی می گوید: "همیشه دراین سالها گفته ام نباید منتظر باشیم تحریم از بیرون برداشته شود، باید طوری حرکت کنیم که آنها تحریم را بردارند و احساس کنند که منفعت مشترکی ایجاد شده است و مبارزه با ما در این بخش برایشان فایده نداشته باشد. رفتار ما در آن سالها برای بسیاری در داخل و خارج عجیب بود زیرا ما در دوران جنگ و پس از جنگ وامهای زیادی گرفته بودیم و تعاملات و طرفداران زیادی داشتیم و همین شرایط سبب می شد آنها برای ارتباط با ما به دولتهایشان فشار بیاورند.
اگر نعمت زاده شانس همراهی با دوران شکوفایی در پارس جنوبی را داشته رهگذر هم به نوعی شانس همراهی با دوران سازندگی را داشته و به همین دلیل معتقد است توجه و تلاشهای آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای توسعه در صنعت پتروشیمی بسیار راهگشا بوده است.
رهگذر با مدیران پیش و پس از خود دوستی و همراهی زیادی داشته و دارد و در زمان رفتن توصیه هایی را برای نعمت زاده داشته است و می گوید: "به آقای نعمت زاده در زمان ورودش گفتم که ما تولد جدیدی را در پتروشیمی رقم زدیم و پتروشیمی که در هشت سال جنگ تخریب شده بود را دوباره زنده کردیم و اکنون نوبت شماست که سکان این صنعت را به دست گیرید به جاهای خوب ببرید. پس گفتم من با کارکنان خیلی نزدیک بودم و آنها هیچ چیزی جز صداقت در من ندیدند. من عاشق کارکنان پتروشیمی بودم چرا که کم مسئله ترین مجموعه و بلد ترین و کم ادعاترین نیروها را در صنعت نفت دارد و بدون باند و گروه و اذیت و آزار کار می کردند."
مدیرعامل سالهای آخر جنگ تحمیلی خاطره های زیادی از عشق و علاقه کارکنان به او و کارشان دارد و می گوید: "یکبار از زیر یکی از چارچوبهای فلزی تخریب شده رد می شدم که سرم محکم به مانعی برخورد کرد، احساس محکم بودن کردم، اما نرمتر از آهن بود و به همین دلیل آسیب جدی ندیدم. زمانی که برگشتم دیدم یک کارگر دستش را گذاشته روی تیرآهن که سر من به آهن نخورد و باورتان نمی شود که این صحنه برای من چند بار تکرار شد و از این ماجرا چه لذتی بردم.
این مدیر پتروشیمی افزون بر نگرانیهایی که در باره سرمایه گذاری و خصوصی سازی و آموزش و ... در صنعت پتروشیمی دارد، نگران کم شدن اخلاق و محبت میان مردم و بویژه کارکنان پتروشیمی نیز هست و تاکید می کند که خلاء این موضوع بسیار احساس می شود.
رهگذر نسبت به رفتارهایی که تلاش مدیران پتروشیمی در سالهای قبل را زیر سوال می برد ف معترض است و می گوید: "نباید در باره تلاشهای دولت که سبب شد حتی یک روز فروش نفت متوقف نشود، بی انصافی کرد و یا ایران جنگ جانانه ای داشت و در این هشت سال یک روز قحطی و گرسنگی هم در کشور نداشتیم و یا این که آیت الله هاشمی کشور را در شرایط نامناسب تحویل گرفت اما دیگران کشوری را در شرایط مطلوبتری تحویل گرفتند و نیاز به هیچ کجای دنیا نداشت و بعد نیز نفت در دوران آنها به بیش از ١٠٠ دلار هم رسید اما نمی دانم چطور می توانند به این راحتی قضاوت کنند و عملکردشان را با آن دوران مقایسه کنند.
وی تاکید دارد که باید بازنگری جدی در باره روابط دولت و بخش خصوصی به وجود بیاید و در توضیح این موضوع می گوید: "صنعت پتروشیمی و بویژه NPC به شدت وظیفه دارد که این بچه های رشد کرده اما از خانه بیرون زده (واحدهای واگذار شده) را به خانه بازگرداند و با رفع مشکلات آنها را به سمت خود برگرداند و در عین حال یادش برود که آنها دولت و آنها خصوصی هستند و به فکر منافع کشور باشند.
رهگذر در عین نگرانی برای آینده صنعت پتروشیمی با همه ابعاد فنی نگران روحیات و روابط خانوادگی کارکنان است و از مدیران پتروشیمی می خواهد در هر موقعیت هوای کارکنان و روابط خانوادگی آنها را هم داشته باشند.
غلامحسین نجابت و آغاز خصوصی سازی در صنعت پتروشیمی
گرچه خصوصی سازی از دوران نجابت در پتروشیمی آغاز شد اما او با این نحوه خصوصی سازی به شدت مخالف است. او از بین رفتن برند NPC، بلا تصدی ماندن متولی توسعه این صنعت در کشور را از بزرگ ترین معایب نحوه خصوصی سازی پتروشیمی ها می داند و می گوید پتروشیمی ها در آن زمان خوب مدیریت می شدند و از دولت بودجه ای نمی گرفتند! وی معتقد است؛ اگر این همه مزیت پتروشیمی با مزایای مدیریتی بخش خصوصی ترکیب می شد اتفاق خوبی بود، اما با در نظر نگرفتن شرایط واگذاری این مزایا کاهش یافته و بیشتر پتروشیمی ها به بخشهای عمومی غیرتخصصی و ناکارآمد واگذار شده است.
با این همه او معتقد است افق پیش روی صنعت پتروشیمی روشن است و حتی در صورت ادامه تحریمها با استفاده از نیمی از سود مجتمع های موجود می توانیم همان جهشی که در برنامه سوم و چهام توسعه در پتروشیمی کشور محقق شد، تکرار کنیم.
عبدالحسین بیات با ثبات ترن مدیرعامل دولت نهم و دهم
بیات با ثبات ترین دوران مدیرعاملی پتروشیمی در دولتهای نهم و دهم را دارد. در این دوران صنعت پتروشیمی چهار مدیرعامل با عمرهای کوتاه مدیریتی به خود دید. او اما چهار سال فرصت داشت تا برنامه هایش را اجرا کند؛ گرچه که، تغییر شرایط اجتماعی پس از تلاطمهای پس از انتخابات سال ١٣٨٨، جدی تر شدن تحریمهای بین المللی بر علیه کشور، هدفمندی یارانه ها، شدت یافتن خصوصی سازی در صنعت پتروشیمی، تولید بنزین در پتروشیمی ها و بی انگیزگی کارکنان با توجه به بحث خصوصی سازی از چالشهای جدی دوران مدیریت او بود. چالشهایی که او معتقد است هریک به تنهایی کافی است تا یک مدیر را از پا درآورد.
وی می گوید: باید شاخصه های پتروشیمی را به عنوان یک صنعت سرآمد و ارزش آفرین به دست آورده و اجرا کنیم؛ متاسفانه هنوز در کشور ما سیاستهای تشویقی دائمی سرمایه گذاری در پتروشیمی یا دیگر حوزه ها تعیین نشده است و مسئله خوراک نیز هنوز حل نشده است از این رو باید لایحه هم سنگ سازی خوراکها را با محوریت تشویقی تهیه کنیم. در عین حال دولت در جایگاه تسهیلگری قرار گیرد تا بخش خصوصی امکان فعالیت پیدا کند.
عباس شعری مقدم و دنیایی از مشکلات در صنعت پتروشیمی
٤٨ سال سابقه حضور در صنعت پتروشیمی که بیشتر آن هم سابقه مدیریتی بوده است شعری مقدم را در جایگاه پدر صنعت پتروشیمی نشانده است. لقبی که غلامحسین نجابت به او داده است. این سابقه را اگر در کنار ٥٠ سالگی شرکت ملی صنایع پتروشیمی بگذاریم، متوجه می شویم که او هم سن این صنعت است و اکنون نیز در جشن تولد ٥٠ سالگی این صنعت در کشور، مدیریت آن را در دست دارد.
وی معتقد است، اگر تحریم فشار نمی آورد و اتفاقهای سالهای گذشته رخ نمی داد ، ایران هم اکنون به جای ٦٠ میلیون تن ظرفیت باید ١٢٠ میلیون تن ظرفیت می داشت.
شعری مقدم می گوید: خصوصی سازی در صنعت پتروشمی به نحوی بوده که گوشت و استخوان را از هم جدا کرده اند و هر کدام را به کسی داده اند و زنجیره تولید واحدها یی که به هم وصل بودند را به شرکتهای مختلف واگذار کرده اند و آنها در تامین خوراکشان هم مانده اند. خصوصی سازی که انجام شده باید برای ارتباط این شرکتها با هم رفع نیاز آنها تعیین تکلیف می شد، اما مشخص نشده و وضع پرداختهای میان آنها را با شرکت ملی صنایع پتروشیمی مشخص نکرده اند و من مسئولیت این خطا را بر عهده پتروشیمی نمی دانم و در واقع خصوصی سازی با این شرایط نه به وزیر نفت و نه به معاونانش مربوط بود.
در واقع اختیار را از وزیر و معاونانش گرفتند و گروه دیگری این کار را کردند و تنها به آنها اعلام کردند. به نظر من بدترین کار اتفاق افتاده در این سالها خصوصی سازی بوده و همه مشکلات ما نیز از همین محل است. خصوصی سازی اکنون به مثابه جنگ می ماند که از یک خانواده عده ای این طرف در بخش خصوصی و عده ای در سوی دیگر در بخش دولتی مانده اند.
صنعت نفت قدیمی ترین صنعت کشور و در عین حال راهبردی ترین صنعت کشور است. اهمیت این صنعت در تامین منابع ارزی و درآمدهای دولت نیست، بلکه این صنعت پایه توسعه دیگر صنایع ایران است.
صنعت نفت اگر با دیگر صنایع ایران پیوندهای پسین و پیشین داشته باشد، رشد این صنعت به تبع خود رشد دیگر صنایع را نیز در پی خواهد داشت. در طول پنج دهه گذشته، این صنعت توانسته نقش زیادی در اشتغال و انتقال فناوری به کشور داشته باشد، آنانی که در این پنجاه سال سهم دارند ، همان افرادی هستند که سرما و گرمایش را چشیده و خون دلش را خورده اند و حالا دلخورند، نگرانند و در عین حال امیدوار به دولتی که قول داده با تدبیر اتفاقاتی تازه و خوش را رقم بزند.