به گزارش TSEpress به نقل ازروزنامه اعتماد چند ماه بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم و پس از حضور حسن روحانی در کنفرانس اقتصادی داووس در سوییس، جمع کثیری از فعالان اقتصادی اروپایی به ایران آمدند. آن زمان بیشتر این سرمایهگذاران در گفتوگو با «اعتماد» سرمایهگذاری در ایران را منوط به سرمایهگذاری توتالی میدانستند که سالهای زیادی در ایران بوده و تجربه همکاری با ایرانیها را داشته است. سرمایهگذاران اروپایی در آن زمان هم همانند خیلی از کارشناسان داخلی و خارجی معتقد بودند که امضای قرارداد نفتی با توتال زودتر از سایر قراردادهای خارجی با ایران جامه عمل میپوشد. شاید در آن دوران کمتر کسی تصور میکرد نام مدیران فرانسوی توتال پای آخرین قرارداد دولت یازدهم نوشته شود و شاید تصور همگی حضور توتالیها پیش از اینها در میادین نفتی ایران بود. با این وجود نمیتوان از این موضع به راحتی گذشت که قرارداد با این غول نفتی فرانسوی میتواند بستر فراختری برای همکاریهای بیشتر خارجی در دولت دوازدهم ایجاد کند و دولت دوازدهم با موانعی که دولت یازدهم با آن دست به گریبان بوده است مواجه نیست و مانع بسیاری از سرمایهگذاران در آخرین روزهای دولت یازدهم با این قرارداد رفع میشود و دولت بعدی میتواند با تداوم و تسریع روند کنونی شرایط مهیاتری داشته باشد. قرارداد نهایى توسعه فاز ١١ پارس جنوبى بین ایران و کنسرسیومى از توتال فرانسه، سىانپى سى چین و پتروپارس ایران، امروز در تهران امضا مى شود. این نخستین قرارداد نهایى بزرگ نفتى بعد از برداشتن تحریمها خواهد بود و نخستین قرارداد نهایى است که بر اساس الگوى جدید قراردادهاى نفتى امضا میشود. درست پیش از اعمال احتمالى تحریمهاى جدید از طرف کنگره امریکا، توتال فرانسه یکبار دیگر «صفشکن» سیاستهاى تحریمى شده است. نیمنگاهی به تاریخ همکاری تهراننشینان و خواهرخوانده اروپاییشان یعنی ساکنان شهر ایفل به سال ١٩٩٧ و گفتوگوهایی که میان ایران و غرب انجام شد، بازمیگردد و برای نخستینبار توتالیها بهعنوان اولین شرکت فرانسوی و البته نخستین سرمایهگذار وارد ایران شدند. در عین حال نباید از نظر دور داشت که دولت یازدهم در شرایطی روی کار آمد که تحریمها بخشهای مهمی از اقتصاد ایران (از جمله نفت) را فلج کرده بود. آن زمان تصور میشد به محض توافق میان ایران و غرب نخستین بخشی که سرمایه جدید جذب میکند، بخش نفت و گاز کشور است. نفت و گاز یکی از مزیتهای اصلی اقتصاد ایران است که به واسطه منابع زیرزمینی، در یک قرن گذشته توانسته بخش مهمی از بار اقتصاد ایران را به دوش کشد. با این وجود با گذشت حدود دو سال پس از امضای معاهده موسوم به برجام، امروز قرار است نخستین قرارداد با غول نفتی فرانسه، توتال بسته شود. این قرارداد هرچند خیلی دیر بسته شد و عملا دولت یازدهم نمیتواند از مواهب آن بهره مند شود، با این وجود بستری مناسبتر برای دولت بعدی ایجاد میکند و یک مانع مهم برای جذب سرمایههای خارجی را از پیش پا بر میدارد. رهاورد دیپلماتیک نفت ناگفته پیداست که در حالی امروز قرارداد توسعه فاز ١١ پارس جنوبی میان ایران و توتال امضا میشود که قرار بود این اتفاق چند هفته زودتر بیفتد اما وزارت نفت مدعی است به دلیل نرسیدن مدارک یکی از شرکتهای زیر مجموعه توتال این قرارداد با تعویق مواجه شد. با این وجود پس از گذشت ۴٨ ساعت از دیدار محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی با امانوئل ماکرون رییسجمهوری فرانسه، خبر امضای قرارداد در روز دوشنبه پخش شد. گو اینکه نمیتوان از موضوع تایید نشده پخش اطلاعات نفتی میادین نفتی ایران توسط فرانسویها نیز به راحتی گذشت. به هر حال دولت یازدهم که با آمدن ترامپ در کاخ سفید متوجه شد ایالات متحده فاصله بیشتری از جمهوری اسلامی نسبت به دوره اوباما گرفته است، تمرکز خود را روی مذاکره با اروپاییها گذاشت. در این میان اختلافاتی که میان سران اروپا و کاخ سفید به وجود آمد، شرایط بهتری را برای ایران فراهم کرد. تنش میان اروپا و امریکا از بودجه ناتو تا وجود اتحادیه اروپا دامنه دارد و با اظهارات ضد اروپایی ترامپ تشدید شد، به گونهای که ساکنان قاره سبز که در زمان اوباما بهشدت با امریکا همسو شده بودند، با اظهارات گوناگون در مقابل ترامپ قد علم کردند. به بیان دیگر ترامپ اروپاییها را به سمت مستقل بودن از ایالات متحده هل داد و فضایی را برای مراودات ایران باز کرد. اظهارات اخیر یکی از مدیران توتال که چندی پیش گفته بود به هر قیمتی به ایران خواهیم آمد، نشان از عزم اروپاییها دارد که فعلا قصد ندارند با رییسجمهوری تندرو امریکا کنار بیایند. این در حالی است که ترامپ مجددا در اواخر تابستان باید حکم تعلیق تحریمهای هستهای علیه ایران را برای ١٢٠ روز دیگر تمدید کند و اظهارات اعضای دولت امریکا که از تغییر مسالمتآمیز حکومت در ایران دفاع کرده بودند، موجب افزایش اهمیت این قرارداد میشود. در امریکای شمالی دولت به دنبال تغییر سیستم در ایران است و در قاره سبز قراردادهای بزرگی بسته میشوند که حکایت از رضایت و تمایل به ثبات اروپاییها در ایران دارد. این در حالی است که در سالهای پایانی دهه ٨٠ شمسی، اروپا و امریکا به نحوی بیسابقه بر سر مقابله با جمهوری اسلامی به توافق رسیده بودند ولی اکنون فاصله میان این دو بسیار بیشتر از هر زمانی در دو دهه گذشته است. در حال حاضر صنعت نفت در بحث تامین سرمایه، دانش فنی نفت، تجهیزات و بازار دچار مشکل است. این مشکل به خصوص در دوره تحریمها بیشتر خود را نشان داد و به ضعف در این صنعت مشخص شد. خیلی از پروژهها به خاطرنداشتن تجهیزات خاص تعطیل یا طولانی شد و تجهیزات مورد نیاز خریداری نشد. دانش فنی و لیسانس در پروژههای نفتی و پتروشیمی از ایران دریغ شد و دولت مجبور شد از پروژههای قبلی در نفت و پتروشیمی کپیبرداری کند. در صنعت پتروشیمی کار جدیدی انجام نشد. با این وجود با کمک گرفتن از توان داخلی و بررسی طرحهای نیمهتمام و تمام شده، مهندسان ایرانی توانستند توسعه ١٠ فاز پارس جنوبی را بر عهده گیرند و آن را به مرحله اجرا درآورند. علاوه بر این تولید نفت به سه میلیون و ٨٠٠ هزار بشکه افزایش یافت که این مهم نیز بدون کمک خارجی و تنها با پشتوانه نیروی کار و فکر داخلی انجام شد. در نتیجه مهمترین تفاوتی که امروز با گذشته دارد، افزایش توان مهندسان و کارگران ایرانی در تولید نفت است. براین اساس فضا برای گسترش توان داخلیها نیز آماده است و میتوان همکاریها را به سمتی سوق داد که علاوه بر تکنولوژی و تجهیزات به روز، نیروی کار ماهرتری برای کشور باقی بماند. درنتیجه قراردادی که امروز امضا شود، علاوه بر اینکه یکی از مهمترین قراردادها پس از برجام محسوب میشود و به اشتغالزایی و افزایش توان کشور در حوزه پارس جنوبی منجر شود، میتواند شکاف غرب و امریکا را افزایش دهد و ابتکار عمل را تا حدی از دست هیات حاکمه امریکا و رییسجمهورش خارج کند. ایران میتواند از این فرصت استفاده کند و در شرایط بحرانی جهان و منطقه همچنان از ثبات و امنیت در داخل خاکش صیانت کند.