واکنش مثبت بازار به طرح فروش اعتباری محصولات داخلی از جمله خودرو اثبات کننده 3 موضوع مهم و دارای یک پیام اقتصادی است.
پیش از این در مقالههای متعددی به این نکته اشاره کرده بودم که مسئله کمبود تقاضا به دلیل کاهش قدرت خرید با طرحهای تشویقکننده و بازکردن خط اعتباری، مستعد اصلاح و تغییر است. بنابراین اتفاق مافوق انتظاری رخ نداده است. در روزهای گذشته با اجرای طرح تشویقی دولت اثبات شد که اولا مسئله موجود در اقتصاد به فروپاشی تقاضای موثر مربوط است و اگر دولت امکاناتی برای افزایش قدرت خرید ایجاد کند، مردم از آن استقبال میکنند.
نکته دوم این است که اثبات شد، کمپین نخریدن خودروی داخلی، بازتاب دهنده واقعیت جامعه ایران در مورد صنعت داخلی نبوده است.
سومین موضوعی که اثبات شد، اهمیت فراوانی برای آینده اقتصاد ایران دارد. استقبال از این طرح نشان میدهد که نگاه مردم به آینده اوضاع اقتصاد کشور، مثبت است چراکه انتظار دارند و پیشبینی میکنند که در آینده می توانند قسط های مربوط به این تسهیلات را پرداخت کنند. این نشانه بسیار مثبتی برای دولت است تا بتواند در راه اصلاح امور گامهای بعدی را بردارد.
یک نگرانی در این زمینه وجود دارد که باید تدبیری برای آن اندیشیده شود. در مورد خودرو ممکن است تقاضای عادی بازار که قبل از اجرای این طرح نیز برای خرید وجود داشت، وارد این طرح شود و منابع آن را برای رسیدن به دست متقضیان جدید محدود سازد. این موضوع می تواند بار دیگر مشکل تقاضا و قدرت خرید را در این بخش ایجاد کند. موضوع این است که زمان محدودی داریم تا احیای قدرت خرید را به طور سازنده و اصولی دنبال کنیم. امیدوارم که این طرح تنها نقطه شروعی برای احیای قدرت خرید باشد چراکه تامین منابع موجود در این طرح نمیتواند به طور نامحدود ادامه پیدا کند.
ظرفیت روزانه مصرف خودرو در ایران در شرایطی که خودروسازیها به طور معمول فعالیت کنند، معادل 4 هزار و 500 دستگاه است. معنی اش این است که اگر به طور متوسط 20 میلیون تومان تسهیلات برای هر خودرو در نظر گرفته شود، اعتبار 90 میلیارد تومانی در هر روز نیاز دارد. با این حساب در طول ماه حدود 3 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است که امکان تامین آن به طور مداوم وجود ندارد. منابع محدود و فرصت محدود مسئله ای است که باید در این طرح مورد توجه قرار گیرد چراکه بر روی این راه حل نمی توانیم برای درازمدت حساب کنیم. باید اقدامات بنیادین در زمینه احیای قدرت خرید در دستور کار قرار گیرد تا بازار به تدریج نقایص خود را جبران کند و قدرت خرید از دست رفته شود.
پیام موفقیت این طرح می تواند این باشد که در حوزههای دیگر نیز به تعمیم آن اندیشیده شود. در مورد کالاهای دیگر از جمله لبنیات نیز میتوان چنین رویکردی را اتخاذ کرد. این کار با تبدیل تدریجی یارانه نقدی به یارانه کالایی میتواند شکل عملی به خود بگیرد. در حال حاضر با فشاری که کاهش تقاضای لبنیات بر این بازار وارد کرده است، میتوان به طور تدریجی بخش قابل ملاحظهای از یارانه نقدی را به کوپن کالای لبنی و سایر کالاهای اساسی اختصاص داد. کاهش چشمگیر مصرف کالاهای اساسی، خطر ایجاد بحران در بخش بهداشت و درمان احساس میشود. در حال حاضر بررسی آمارهای مربوط به سالهای 84 تا 93 و فرض ادامه پیدا کردن این وضعیت در سال 94 نشان میدهد که هر شهروند ایرانی، هر 12 تا 15 روز به میزان یک لیتر شیر مصرف میکند. اگر این آمار را با مصرف بنزین در کشور مقایسه کنیم به نتایج ناراحتکننده و نگرانکنندهای میرسیم. در حالی که در هر 15 روز یک لیتر شیر توسط هر ایرانی مصرف میشود، معادل یک لیتر بنزین در هر روز به ازای هر نفر میسوزد. یعنی مصرف شیر در کشور به ازای هر نفر، معادل یک پانزدم مصرف بنزین است. چنین آمارهای نگران کنندهای در مورد بسیاری دیگر از کالاهای اساسی نیز وجود دارد.
بنابراین دولت نمی تواند به موضوع احیای قدرت خرید به عنوان یک طرح موقت نگاه کند. باید بر مبنای احیای قدرت خرید به احیای اقتصاد فکر کرد. در شرایط فعلی استقبال از این طرح نشان داد که مردم به آینده خوشبین هستند و به دولت اعتماد دارند که اوضاع اقتصاد را سامان دهد. این پیام میتواند برای ادامه این راه برای دولت بسیار کارساز باشد.
*کارشناس اقتصادی
منبع: هفتهنامه صدا